صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند
اما نه این صدقه ... آن صدقه!!!!
بدست نازی | admin در دسته
صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند
اما نه این صدقه ... آن صدقه!!!!
بدست نازی | admin در دسته
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی
سفره پراست امشب از شامی خیالی.
معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم
خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم.
دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود
سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود
با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد
شاید که معجزه شد از اسمان ببارد
دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن
صندوقهای خیریهدر حد یک نمادن
محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض
دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز
از فقر مینویسم، با این که نیست حالی
این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی
بدست نازی | admin در دسته
پسر جان مردم ما خیلی سنگین شدن
و با این ترازو نمیشه وزنشون کرد!!!!!!!
بدست نازی | admin در دسته
رفتم نشستم کنارش گفتم :
برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟
گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش
آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ،
با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟
گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد
یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم...
بدست نازی | admin در دسته
آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند .
اما کسی که زر یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند
و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند...