سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/23
9:24 عصر

حتی نمی دانستیم جنگ یعنی چه

بدست نازی | admin در دسته

   روزگاری جنگی در گرفت.نمی دانم تو آن روز کجا بودی؟

   سر کلاس؟ سر کار؟ تو گهواره؟ سر زمین کشاورزی؟ جبهه؟

    یه ویلای امن دور از شهر؟ یا دور از کشور! مثل آقا زاده ها!!!

    نمی دانم.........

    اما می دانم خودم کجا بودم ، در گهوارهروزگاری جنگی در گرفت .

    من و تو شاید آن روز به قدری کوچک بودیم که 

    حتی نمی دانستیم جنگ یعنی چه!

     و اگر هم کشته می شدیم حتی نمی دانستیم به چه جرمی

     روزگاری جنگی در گرفت و عده ای بهای آزادی من و تو را پرداختند

     و امروز تو ای دوست من:


مواظب قدمهایت باش....


92/8/23
9:24 عصر

مادر..

بدست نازی | admin در دسته

زحمت ها و تلاش تو از صبح تا غروب  هنوز از ذهنم فراموش نشده است.

ازنیمه های شب تا صبح بیدار بودی و برایم لالایی می خوندی تا بخوابم.

با دار و ندار زندگی می ساختی و با سختی های زندگی خواب خوش نداشتی.

سبزی ها و محصولات کشاورزی را برای فروش به شهر می بردی 

و گاهی اوقات نسیه می کردی.به یاد دارم با چادر کهنه ای که به کمر بسته بودی

 به وجین و کار مشغول بودی.هم در خانه کار میکردی و هم در بیرون از خانه 

 و گاهی اوقات گرسنه و تشنه به خانه بر می گشتی.

تربیت و ادب را من از تو  فرا گرفتم و در مواقع ناراحتی روی پاهات نوازشم می کردی.


92/8/23
9:23 عصر

مه کلوش کجه دری؟ ( کتونی من کجایی؟

بدست نازی | admin در دسته

دلـم لک زده برای ذوق کردن

دلم لک زده برای روزهایی که برای

 بازی در زمین فوتبال روستا ذوق میکردم


کـاش هنوزم میتونستم از اتفاقای خوب زندگیم ذوق کنم


92/8/23
9:23 عصر

هیچ جا نمی شود

بدست نازی | admin در دسته

حرفها گاهی اوقات

 از زباله های هسته ای هم خطرناک ترند

                                                                         هیچ جا نمی شود چالشان کرد.


92/8/23
9:23 عصر

اگه خدا بخواد میشه

بدست نازی | admin در دسته

چند وقت پیش یه پرتغال خرابو انداختم وسط خیابون هر چند ثانیه

 یکی دو تا ماشین رد میشد از اونجا چند دقیقه همینطوری نگاهش میکردم

 و منتظر بودم یه ماشین از روش رد شه و له ش کنه ... عجیب بود برام

 حتی چرخ یه دونه ماشین هم روش نرفت و پرتقال کاملا سالم موند!!!!

 شاید اگه 1000 نفر هم پیش بینی میکردن قادر نبودن بگن ماشینی 

از روش رد نمیشه ... فقط ی چیزی میتونم بگم :  

"اگه هیچکس تو دنیا نخواد و خدا بخواد میشه ،

 اگه همه بخوان و خدا نخواد نمیشه "


 از پرتقال که کمتر نیستیم !


<   <<   41   42   43   44   45   >>   >