94/4/30
4:5 عصر

هنر ترکیبی 2

بدست نازی | admin در دسته

   ایجاد آثار منحصر به فرد از هنر با ترکیب نقشه های ساده با اشیا

 

ادامه مطلب ...


94/4/30
12:3 عصر

آرایش سیاسی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم/2

بدست نازی | admin در دسته

آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم/2

از کارگزاران تا اصلاحات؛ ناطق یا عارف؟

بی‌تردید، پیش‌بینی آرایش سیاسی انتخاباتی با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید با شعار «اعتدال» و اصرار بر ارائه‌ی لیست اعتدالی و لابی و رایزنی با شخصیت‌ها و چهره‌های تأثیرگذار دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا مبنی بر ایفای نقش در این جریان، در چنین شرایطی، بسی غامض و دشوار است و بر پیچیدگی فضای سیاسی انتخابات افزوده است.
 
آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی مجلس
 
بعد از نگاهی گذرا به مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی مجلس، اکنون قصد آن داریم تا با عنایت به این مؤلفه‌ها، به بررسی چند احتمال در خصوص نحوه‌ی آرایش اصلاح‌طلبان در این کارزار انتخاباتی بپردازیم. بنابراین،با توجه به آنچه گفته شد، چند احتمال در خصوص چگونگی حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی متصور است:
 
1.اتحاد با دولت تدبیر و امید در قالب جریان سوم و ارائه‌ی لیست مشترک حتی با اصول‌گرایان معتدل،
 
2.اتحاد با عارف و احزاب دیگر اصلاح‌طلب (عبور از روحانی و اتحاد با عارف) و معرفی عارف به‌عنوان سرلیست و گزینه‌ی ریاست مجلسی،
 
 
3.ارائه‌ی چند لیست جداگانه شامل: اصلاح‌طلبان با محوریت خاتمی و بنیاد باران، طیف عارف، طیف احزابی نظیر مردم‌سالاری، حزب اسلامی کار و...
 

آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم/2

از کارگزاران تا اصلاحات؛ ناطق یا عارف؟

بی‌تردید، پیش‌بینی آرایش سیاسی انتخاباتی با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید با شعار «اعتدال» و اصرار بر ارائه‌ی لیست اعتدالی و لابی و رایزنی با شخصیت‌ها و چهره‌های تأثیرگذار دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا مبنی بر ایفای نقش در این جریان، در چنین شرایطی، بسی غامض و دشوار است و بر پیچیدگی فضای سیاسی انتخابات افزوده است.
 
آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی مجلس
 
بعد از نگاهی گذرا به مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی مجلس، اکنون قصد آن داریم تا با عنایت به این مؤلفه‌ها، به بررسی چند احتمال در خصوص نحوه‌ی آرایش اصلاح‌طلبان در این کارزار انتخاباتی بپردازیم. بنابراین،با توجه به آنچه گفته شد، چند احتمال در خصوص چگونگی حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی متصور است:
 
1.اتحاد با دولت تدبیر و امید در قالب جریان سوم و ارائه‌ی لیست مشترک حتی با اصول‌گرایان معتدل،
 
2.اتحاد با عارف و احزاب دیگر اصلاح‌طلب (عبور از روحانی و اتحاد با عارف) و معرفی عارف به‌عنوان سرلیست و گزینه‌ی ریاست مجلسی،
 
 
3.ارائه‌ی چند لیست جداگانه شامل: اصلاح‌طلبان با محوریت خاتمی و بنیاد باران، طیف عارف، طیف احزابی نظیر مردم‌سالاری، حزب اسلامی کار و...
 

تشریح احتمالات
 
1 . ائتلاف با دولت تدبیر و امید و بخشی از جریان اصول‌گرایی در قالب جریان اعتدال
 
براساس آنچه گفته شد و بر مبنای تجربیات کسب‌شده از سوی اصلاح‌طلبان در انتخابات 1384 و 1388 که دلیل اصلی ناکامی آنان تشتت آرا بود، این جریان را بر آن داشته است تا در انتخابات آتی هم مانند انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم وحدت نظر را ملاک عمل قرار دهد و از تمام توان و ظرفیت‌های خود برای دستیابی به این مهم بهره ببرد.
 
دعوت از شیخ عزلت‌نشین جریان اصول‌گرایی، ناطق نوری، با وعده‌ی سرلیستی و ریاست‌مجلسی، تا دعوت از عارف و سید محمد خاتمی برای ائتلاف همگی از عزم جزم این جریان حکایت دارد. البته محور اصلی این ائتلاف، محور هاشمی‌ـ‌روحانی است و خاتمی و ناطق نیز به‌عنوان اضلاع دیگر نقش ایفا کرده و احزابی مانند کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه نیز در حوزه‌ی پشتیبانی تشکیلاتی فعالیت خواهند کرد. هاشمی، به‌عنوان لیدر اصلی این جریان، درصدد است با آوردن ناطق نوری و با تبلیغ و ترویج مفاهیمی نظیر «اصول‌گرایان عاقل»، «اصول‌گرایان معتدل» و... بخشی از بدنه‌ی جریان اصول‌گرایی را به سمت خود جلب کند. از طرفی دیگر با سپردن بخشی از برنامه‌ها به بنیاد باران، امید ایرانیان، حزب اسلامی کار و... با محوریت خاتمی و سید حسن خمینی بنا دارد از طیف گسترده‌ای از افراد و تشکل‌ها بهره برده و طیف وسیعی از بدنه‌ی اجتماعی را در قالب جریانی موسوم به اعتدال پشت سر روحانی متمرکز کند؛ جریانی که از تجدیدنظر طلب فتنه‌گر و برانداز تا اصول‌گرای سنتی و تحول‌خواه را در خود جای خواهد داد. 
از کارگزاران تا اصلاحات؛ ناطق یا عارف؟
برای بزرگتر دیدن اینفوگرافی، روی تصویر بالا کلیک کنید


این جریان تا حدود زیادی نیز برنامه‌های خود را پیش برده و در شرایط کنونی، در حال رایزنی در خصوص سازوکار ائتلاف است. به نظر می‌رسد فضای این ائتلاف جولانگاه نظری و عملی آقای هاشمی و حزب کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه خواهد بود. 
 
این جریان مصرّ است به اسم «جریان اعتدال» مسمی شود و بعد از مدت‌ها تشکیل جریان سوم را محقق کند. البته از نظر نگارنده، بهتر است که این مجموعه اسم «جمع اضداد» به خود بگیرد تا جریان سوم و اعتدال چرا که اضلاع آن با

 

2. اتحاد با عارف و احزاب دیگر اصلاح‌طلب (عبور از روحانی، اتحاد با عارف) و معرفی عارف به‌عنوان سرلیست و گزینه‌ی ریاست‌مجلسی
 
رخدادها و گزاره‌هایی مانند افزایش روزافزون فشارهای خارجی و بین‌المللی بر کشورمان، علی‌رغم کرنش دولت در برابر غرب، احتمال ناتوانی دولت در جلب رضایت مردم در حوزه‌ی اقتصادی، ناتوانی اصول‌گرایان در دستیابی به اجماع حداکثری، اختلافات درون جریانی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، نگرانی از بازی خوردن این جریان از جانب هاشمی و حزب کارگزاران و... به مانند انتخابات مجلس هشتم و ریاست‌جمهوری دهم و نگرانی از ترجیح مجدد ناطق نوری بر عارف از سوی دولت و هاشمی و... همگی این احتمال را تقویت می‌کند که اصلاح‌طلبان بر ارائه‌ی لیست ائتلافی با عارف ترغیب یا به تعبیری بهتر وادار شوند. 
 
دلایل عبور اصلاح‌طلبان از روحانی و ارائه‌ی لیست جداگانه:
 
1. دولت یازدهم دولت ضعیف پایه است و تنها با کسب 7/50 درصد مردم ‌ـ‌آرای شکننده‌ـ‌ به قدرت رسیده است و این نکته بیانگر بی‌ثبات بودن و احتمال یک دوره‌ای شدنش را افزایش می‌دهد.
 
2. اصلاح‌طلبان که حامیان اصلی روحانی بوده‌اند، شامل دو گروه هستند: گروهی از آن‌ها که کمتر موضع‌گیری می‌کنند و بیشتر در محافل و پشت صحنه فعال‌اند، به آقای روحانی نه اعتماد دارند و نه اعتقاد؛ این‌ها معتقدند نباید به نحوی رفتار کرد که هزینه‌های عملکرد دولت یازدهم به پای جریان اصلاحات گذاشته شود. اما گروه دیگری از اصلاح‌طلبان دولت وی را فرصتی برای احیای اصلاحات می‌دانند و معتقدند از این فرصت باید به‌عنوان دوران گذار حداکثر استفاده را کرده و از ظرفیت آن برای از میان برداشتن موانع استفاده کرد. استفاده از واژه‌ی «جاده صاف‌کن» بهترین واژه برای توصیف این رفتار آن است. اصلاح‌طلبان احتیاج به یک جاده صاف‌کن دارند و روحانی را در این قامت می‌بینند.
 
3. اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه روحانی را اصلاح‌طلب ندانسته‌اند و اصول‌گرایان نیز وی را اصول‌گرای حقیقی نمی‌دانند، لذا وی هیچ‌گونه جایگاهی در این دو جریان نداشته است.
 
4. جریان سوم نیز تاکنون نتوانسته است در ایران پرچمدار گفتمانی شود. لذا روحانی یا باید در یکی از جریان‌ها حل شود یا در رقابت با آن‌ها شکست را بپذیرد.
 
 
3. ارائه‌ی چند لیست جداگانه شامل: اصلاح‌طلبان با محوریت خاتمی و بنیاد باران، طیف عارف، طیف احزابی نظیر مردم‌سالاری، حزب اسلامی کار و... 
 
محمدرضا عارف از همان ابتدای کار در انتخابات گذشته نیز اختلافات نگرشی با طیف محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان تندرو داشت، لابی‌گری و معامله‌گری طیف خاتمی و تصور ذهنی عارف از آنان باعث خواهد شد که احتمالاً عارف به پشتوانه‌ی حمایت‌های دانشجویی و برخی تشکل‌های همسو به طور مستقل در انتخابات حاضر شود. از طرفی، ممکن است احزاب لایه‌ی دوم اصلاحات، که مورد بی‌مهری خاتمی قرار گرفته و احیاناً ائتلاف با دولت را بر نمی‌تابند، همسو با عارف لیست جداگانه‌ای داشته باشند.
 
اقدامات پدرسالارانه‌ی خاتمی و بنیاد باران و همچنین اختلاف در نگرش و روش می‌تواند از دلایل دیگر حضور مستقل عارف و ارائه‌ی لیست جدای از طیف خاتمی باشد.
 
 
جمع‌بندی
باید اذعان نمود که در شرایط فعلی نمی‌توان در خصوص آرایش سیاسی انتخابات با ضرس قاطع سخن گفت. لذا نگارنده بازه‌ی نتیجه‌گیری را باز گذاشته و بر عهده‌ی مخاطب گذارده و صرفاً به بیان احتمالات اکتفا می‌نماید و اما در این بخش و به‌عنوان جمع‌بندی، ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
 
1. در مبحث مربوط به شکل‌گیری یک جریان یا ائتلاف، عمدتاً گروه‌ها یا افراد حول سه محور اساسی «ایدئولوژی و گفتمان»، «روش» و «هدف» گردهم می‌آیند و یک مجموعه‌ی همگن را به وجود می‌آوردند. در خصوص جریان احتمالی اعتدال، که این روزها فراوان از آن سخن به میان می‌آید، باید گفت که این ائتلاف و جریان فصلی و موسمی بوده [تاکتیکی است نه ایمانی] و تنها و تنها یک هدف مشترک عدمی آن‌ها را در کنار هم نگه داشته است. افراد و تشکل‌های عضو‌شده در آن در گفتمان و روش کاملاً متفاوت هستند، لذا همچنان جریان سومی در ایران شکل نمی‌گیرد و اگر هم مجموعه‌ای شکل بگیرد، ادغام جریان اصلاح‌طلبی در اعتدال و تشکل جریان اصتدال است. 
 
2. در اثنای این رقابت انتخاباتی، سود اول را حزب دولت‌ساز و فرصت‌طلب کارگزاران سازندگی خواهد برد. بی‌تردید نقش اصلی این سناریو انتخاباتی بر عهده‌ی حزب کارگزاران است و هموست که در این میان یکه‌تازی خواهد کرد. کاری که کارگزاران بارها و بارها کرده و هم‌اکنون نیز درصدد تکرار مجدد آن است. کارگزارانی که از درون دولت هاشمی بر آمد، بر خلاف نظر پدر معنوی‌اش، در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم (1376)، از خاتمی حمایت کرد؛ در انتخابات مجلس هفتم، علی‌رغم اینکه 
برای بزرگتر دیدن اینفوگرافی، روی تصویر بالا کلیک کنید


این جریان تا حدود زیادی نیز برنامه‌های خود را پیش برده و در شرایط کنونی، در حال رایزنی در خصوص سازوکار ائتلاف است. به نظر می‌رسد فضای این ائتلاف جولانگاه نظری و عملی آقای هاشمی و حزب کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه خواهد بود. 
 
این جریان مصرّ است به اسم «جریان اعتدال» مسمی شود و بعد از مدت‌ها تشکیل جریان سوم را محقق کند. البته از نظر نگارنده، بهتر است که این مجموعه اسم «جمع اضداد» به خود بگیرد تا جریان سوم و اعتدال چرا که اضلاع آن با یک نیروی گریز از مرکز در حال جدا شدن از هم هستند و تنها و تنها یک هدف مشترک عدمی آن‌ها را در کنار هم نگه داشته است. در واقع، جریان اعتدال دربر‌گیرنده‌ی تفکرات و ذهنیت‌های متفاوت و بعضاً متعارضی در فضای سیاسی است که صرفاً با هدف جلوگیری از ورود مجدد اصول‌گرایان به مجلس و دستیابی به قدرت تشکیل شده و پس از شکست یا پیروزی احتمالی دچار اختلافات درون ائتلافی خواهند شد. 
 
ضعف عمده‌ی جریان اعتدال
 
اما فقدان پایگاه اجتماعی مشخص و عدم ارتباط مناسب دولت با مردم به‌عنوان پاشنه‌ی آشیل و نقطه‌ی ضعف اصلی این جریان باعث شده است طیف خاتمی و تجدیدنظرطلب درصدد امتیازگیری از دولت بر آیند. از آنجایی که حزب کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه نیز فاقد گستره‌ی تشکیلاتی و نفوذ در بدنه‌ی جامعه بوده و بیشتر در سطح نخبگان دارای پایگاه هستند، نمی‌توانند این نیاز را پاسخ دهند. لذا دولت اعتدال مجبور است بخشی از بدنه‌ی اجتماعی اصلاح‌طلبان و تجدیدنظر‌طلبان و بخشی از بدنه‌ی اصول‌گرایی را با خود همراه کند. در این اثنا، جریان اصلاح‌طلب نیز درصدد است تا به برخی از برنامه‌ها و اهداف خود در رهگذر انتخابات دست یابد، بر همین پایه، درصدد خط و نشان کشیدن برای دولت است. در ذیل به برخی از این مواضع می‌پردازیم:
 
 «... ببینید آقای روحانی با حمایت شخصیت‌هایی همچون خاتمی و هاشمی به قدرت رسید، ولی بیشترین سهم در دولت را طرفداران احمدی‌نژاد و مدیران قالیباف به دست آورده‌اند... این سطح از عقب‌نشینی و مماشات فقط او را از خاستگاه اصلی که رأی آورده است، دور خواهد کرد و این همان چیزی است که جریان رقیب آقای روحانی با هوشمندی به دنبال طراحی و اجرای آن است.» (فیاض زاهد در گفت‌وگو با روزنامه‌ی آفتاب یزد)
 
«... روحانی باید بداند آرای او متعلق به هاشمی و خاتمی بوده است... مهم‌ترین چالش‌های پیش روی روحانی سیاسی است... او حتی اگر بخواهد صرفاً مسائل اقتصادی را محقق کند، انجام این امر مقدمات سیاسی دارد. او باید به پیش‌نیازهای این امور توجه کند.» (سعید حجاریان، ایدئولوگ اصلاح‌طلبان در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ی آسمان)
 
«... شکاف‌های موجود در جامعه با گفتمان اعتدال حل نخواهد شد... اکثر اصلاح‌طلبان نمی‌توانند با قدرت وداع کنند. آن‌ها می‌خواهند خود را در قدرت حفظ کنند و در صورت لزوم به دیگران هم بقبولانند شرایط چنان که تصور می‌کنند بد نیست... اگر نیروهای اصلاح‌طلب و تحول‌خواه به لحاظ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بتوانند خود را مقداری بازسازی کنند مثبت است؛ اما اگر گمان شود، با این دولت می‌توان مسیری هموار و طولانی را طی کرد، این وهم است و ناشدنی.» (حاتم قادری در گفت‌وگو با روزنامه‌ی شرق)
 
«گفتمان اعتدال‌گرایی در صورتی که نتواند استعداد هژمونیک و استعاری خود را حفظ کند و به‌مثابه‌ی برترین بازی در شهر در آینده نیز نقش‌آفرینی کند، دیری نخواهد پایید که عبور از آن آغاز خواهد شد.» (محمدرضا تاجیک در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر)

 

2. اتحاد با عارف و احزاب دیگر اصلاح‌طلب (عبور از روحانی، اتحاد با عارف) و معرفی عارف به‌عنوان سرلیست و گزینه‌ی ریاست‌مجلسی
 
رخدادها و گزاره‌هایی مانند افزایش روزافزون فشارهای خارجی و بین‌المللی بر کشورمان، علی‌رغم کرنش دولت در برابر غرب، احتمال ناتوانی دولت در جلب رضایت مردم در حوزه‌ی اقتصادی، ناتوانی اصول‌گرایان در دستیابی به اجماع حداکثری، اختلافات درون جریانی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، نگرانی از بازی خوردن این جریان از جانب هاشمی و حزب کارگزاران و... به مانند انتخابات مجلس هشتم و ریاست‌جمهوری دهم و نگرانی از ترجیح مجدد ناطق نوری بر عارف از سوی دولت و هاشمی و... همگی این احتمال را تقویت می‌کند که اصلاح‌طلبان بر ارائه‌ی لیست ائتلافی با عارف ترغیب یا به تعبیری بهتر وادار شوند. 
 
دلایل عبور اصلاح‌طلبان از روحانی و ارائه‌ی لیست جداگانه:
 
1. دولت یازدهم دولت ضعیف پایه است و تنها با کسب 7/50 درصد مردم ‌ـ‌آرای شکننده‌ـ‌ به قدرت رسیده است و این نکته بیانگر بی‌ثبات بودن و احتمال یک دوره‌ای شدنش را افزایش می‌دهد.
 
2. اصلاح‌طلبان که حامیان اصلی روحانی بوده‌اند، شامل دو گروه هستند: گروهی از آن‌ها که کمتر موضع‌گیری می‌کنند و بیشتر در محافل و پشت صحنه فعال‌اند، به آقای روحانی نه اعتماد دارند و نه اعتقاد؛ این‌ها معتقدند نباید به نحوی رفتار کرد که هزینه‌های عملکرد دولت یازدهم به پای جریان اصلاحات گذاشته شود. اما گروه دیگری از اصلاح‌طلبان دولت وی را فرصتی برای احیای اصلاحات می‌دانند و معتقدند از این فرصت باید به‌عنوان دوران گذار حداکثر استفاده را کرده و از ظرفیت آن برای از میان برداشتن موانع استفاده کرد. استفاده از واژه‌ی «جاده صاف‌کن» بهترین واژه برای توصیف این رفتار آن است. اصلاح‌طلبان احتیاج به یک جاده صاف‌کن دارند و روحانی را در این قامت می‌بینند.
 
3. اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه روحانی را اصلاح‌طلب ندانسته‌اند و اصول‌گرایان نیز وی را اصول‌گرای حقیقی نمی‌دانند، لذا وی هیچ‌گونه جایگاهی در این دو جریان نداشته است.
 
4. جریان سوم نیز تاکنون نتوانسته است در ایران پرچمدار گفتمانی شود. لذا روحانی یا باید در یکی از جریان‌ها حل شود یا در رقابت با آن‌ها شکست را بپذیرد.
 
 
3. ارائه‌ی چند لیست جداگانه شامل: اصلاح‌طلبان با محوریت خاتمی و بنیاد باران، طیف عارف، طیف احزابی نظیر مردم‌سالاری، حزب اسلامی کار و... 
 
محمدرضا عارف از همان ابتدای کار در انتخابات گذشته نیز اختلافات نگرشی با طیف محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان تندرو داشت، لابی‌گری و معامله‌گری طیف خاتمی و تصور ذهنی عارف از آنان باعث خواهد شد که احتمالاً عارف به پشتوانه‌ی حمایت‌های دانشجویی و برخی تشکل‌های همسو به طور مستقل در انتخابات حاضر شود. از طرفی، ممکن است احزاب لایه‌ی دوم اصلاحات، که مورد بی‌مهری خاتمی قرار گرفته و احیاناً ائتلاف با دولت را بر نمی‌تابند، همسو با عارف لیست جداگانه‌ای داشته باشند.
 
اقدامات پدرسالارانه‌ی خاتمی و بنیاد باران و همچنین اختلاف در نگرش و روش می‌تواند از دلایل دیگر حضور مستقل عارف و ارائه‌ی لیست جدای از طیف خاتمی باشد.
 
 
جمع‌بندی
باید اذعان نمود که در شرایط فعلی نمی‌توان در خصوص آرایش سیاسی انتخابات با ضرس قاطع سخن گفت. لذا نگارنده بازه‌ی نتیجه‌گیری را باز گذاشته و بر عهده‌ی مخاطب گذارده و صرفاً به بیان احتمالات اکتفا می‌نماید و اما در این بخش و به‌عنوان جمع‌بندی، ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
 
1. در مبحث مربوط به شکل‌گیری یک جریان یا ائتلاف، عمدتاً گروه‌ها یا افراد حول سه محور اساسی «ایدئولوژی و گفتمان»، «روش» و «هدف» گردهم می‌آیند و یک مجموعه‌ی همگن را به وجود می‌آوردند. در خصوص جریان احتمالی اعتدال، که این روزها فراوان از آن سخن به میان می‌آید، باید گفت که این ائتلاف و جریان فصلی و موسمی بوده [تاکتیکی است نه ایمانی] و تنها و تنها یک هدف مشترک عدمی آن‌ها را در کنار هم نگه داشته است. افراد و تشکل‌های عضو‌شده در آن در گفتمان و روش کاملاً متفاوت هستند، لذا همچنان جریان سومی در ایران شکل نمی‌گیرد و اگر هم مجموعه‌ای شکل بگیرد، ادغام جریان اصلاح‌طلبی در اعتدال و تشکل جریان اصتدال است. 
 
2. در اثنای این رقابت انتخاباتی، سود اول را حزب دولت‌ساز و فرصت‌طلب کارگزاران سازندگی خواهد برد. بی‌تردید نقش اصلی این سناریو انتخاباتی بر عهده‌ی حزب کارگزاران است و هموست که در این میان یکه‌تازی خواهد کرد. کاری که کارگزاران بارها و بارها کرده و هم‌اکنون نیز درصدد تکرار مجدد آن است. کارگزارانی که از درون دولت هاشمی بر آمد، بر خلاف نظر پدر معنوی‌اش، در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم (1376)، از خاتمی حمایت کرد؛ در انتخابات مجلس هفتم، علی‌رغم اینکه حزب مشارکت و سازمان مجاهدین مصرّانه با ارائه‌ی لیست مخالف بودند یا در تلاش بودند که لیست اعتراضی بدهند، آن‌ها را به جایی رساند که لیست سی‌نفری دادند و در انتخابات شرکت کردند. در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم نیز، به‌رغم حمایت اولیه از مهدی کروبی در روز انتخابات به موسوی رأی دادند، مصادیقی از این دست برای اثبات فرصت‌طلبی کارگزاران بسیار بوده و پرداختن به آن‌ها در این مقال نمی‌گنجد. البته یارگیری جدید کارگزاران و افزودن افرادی مانند قوچانی، سعید لیلاز و برخی فعالان حوزه‌ی زنان و... نیز تأیید دیگری بر این ادعاست.
 
 

3. اما محوریت اصلی جریانات موصوف آقای هاشمی رفسنجانی است، وی صحنه‌گردان بی‌چون‌وچرای اصلاح‌طلبان و دولت است. او توانسته است ناطق را برای ورود به عرصه‌ی انتخابات متمایل کند و در سویی دیگر خاتمی را نیز مدیریت می‌کند. همان‌گونه که در تصویر مشاهده شد، آقای هاشمی از استراتژی نقطه‌ای (هاشمی) به استراتژی خطی (هاشمی‌ـ‌روحانی) گرایش پیدا کرده است و به نظر می‌رسد قصد دارد به مرور و طی یک فرآیند و پروسه‌، محوریت و رهبری جریان اصلاح‌طلب و اعتدال را به آلترناتیو خود، که همانا روحانی است، شیفت کند. بی‌تردید، آقای هاشمی هیچ‌گاه خاتمی را بر روحانی ترجیح نخواهد داد.


94/4/30
11:53 صبح

بررسی آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم

بدست نازی | admin در دسته

بررسی آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم؛
سینا ربیعی - قسمت اول
در حالی که کمتر از دو سال تا انتخابات دهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی باقی است، اما جریان‌ها، احزاب و گروه‌های سیاسی از هم‌اکنون فعالیت‌های خود را برای این ماراتن بزرگ آغاز کرده‌اند و این مهم، حاکی از اهمیت دوچندان انتخابات برای اصلاح‌طلبان و فعالان سیاسی است.

بی‌تردید پیش‌بینی آرایش سیاسی انتخاباتی، ترکیب و چینش جریانات در چنین شرایطی بسی غامض و دشوار است. روی کار آمدن دولت تدبیر و امید با شعار «اعتدال» و اصرار بر ارائه‌‌ی لیست اعتدالی و لابی و رایزنی با شخصیت‌ها و چهره‌های تأثیرگذار دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا مبنی بر ایفای نقش در این جریان، بر پیچیدگی فضای سیاسی انتخابات افزوده است. بر همین پایه، به نظر می‌رسد جغرافیای سیاسی انتخابات در آستانه‌ی انتخابات دهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی دچار تغییراتی شود که دامنه‌ی آن بخش اعظمی از جریان اصلاحات و بخشی از جریان اصول‌گرایی را تحت‌الشعاع قرار دهد.
 
از این روی، در این نوشتار برآنیم از طریق بررسی جغرافیای سیاسی انتخابات و مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آن، آرایش سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی را واکاوی و احتمالات متصوره را مورد بررسی قرار دهیم.
 
مؤلفه‌ها و عوامل تأثیرگذار بر نقش‌آفرینی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی
 
مؤلفه‌ها، عوامل، فاکتورها و آکتورهای متعددی در عملکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی تأثیرگذار هستند، اما پنج عامل «شرایط بین‌المللی کشور و دولت در آستانه‌ی انتخابات»، «عملکرد دولت در ایام منتهی به انتخابات»، «چگونگی تعامل دولت با اصلاح‌طلبان»، «احزاب، تشکل‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلب» و «چگونگی عملکرد اصول‌گرایان در انتخابات آتی (اتحاد یا انشقاق)» از جمله مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عوامل در تعیین آرایش سیاسی انتخابات هستند. لذا پرداختن به این موارد در بخش ابتدایی این نوشتار می‌تواند به‌مثابه‌ی تعریف مفاهیم و یا چارچوب نظری عمل نموده و ما را در رسیدن به یک دریافت مشترک یاری رساند. البته ناگفته نماند نقش افکار عمومی و مخاطبان به‌عنوان قاعده و اصل انکارناشدنی در تمام موارد مستتر بوده و پرداختن به آن، مانند اثبات خورشید در روز روشن است.
 
مؤلفه‌های تأثیرگذار در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی عبارت‌اند از:
 
1. شرایط دولت در فضای بین‌المللی و تأثیر و تأثر آن بر فضای داخلی
 
بر کسی پوشیده نیست که مجامع غربی در جریان انتخابات ریاست‌جهموری یازدهم از حسن روحانی حمایت کرده و وی را بر سایر کاندیداها ترجیح دادند. حتی در رسانه‌های خود به انحای مختلف، ضمن تخریب کاندیداهایی نظیر سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف، بی‌پرده تمایل خود را برای پیروزی حسن روحانی در انتخابات ابراز کردند. لذا چگونگی ارتباط و برخورد کشورهای غربی تأثیرگذار در تحولات بین‌المللی می‌تواند بر آرایش سیاسی انتخابات تأثیر بگذارد. اگر طرف غربی بخواهد در آستانه‌ی انتخابات گشایشی ایجاد نموده و با انتقال پول‌های بلوکه‌شده‌ی ایران موافقت کند و یا پرونده هسته‌ای و حقوق بشر را به سرانجامی برساند که به نفع دولت ایران نیز باشد، ضمن تضمین پیروزی اعتدال‌گرایان در انتخابات آتی (که از اهداف اصلی‌شان است)، مانع از امتیازخواهی جریان اصلاح‌طلب شده و باعث می‌شود که اصلاح‌طلبان با دولت لیست ائتلافی داده و به‌صورت واحد در انتخابات شرکت کنند. اما اگر طرف غربی همچنان بر گسترش تحریم و فشارها علیه جمهوری اسلامی اصرار ورزد، دولت نیز در حوزه‌ی اقتصادی و تأمین معیشت مردم دچار مشکل شده و زمینه‌ی واگرایی مردم از دولت تدبیر و امید را باعث خواهد شد.
 
در چنین شرایطی، اصلاح‌طلبان نیز ضمن عبور از دولت تدبیر و امید، به یکی از رقبا تبدیل شده و ضمن نقد عملکرد آن، در انتخابات نیز به‌طور مستقل وارد می‌شوند. در این اثنا، اصول‌گرایان می‌توانند مجدداً اکثریت مجلس دهم را نیز در دست بگیرند؛ نتیجه‌ای که به هیچ عنوان نمی‌تواند منافع غرب را در ایران تأمین کند. تجربه و خاطره‌ی تاریخی نشان داده غرب با اصلاح‌طلبان راحت‌تر است تا اصول‌گرایان. از این روی، تلاش می‌کند زمینه‌ی پیروزی دولت و جریان اصلاحات را فراهم آورد. این صغری و کبری چیدن‌ها نشان‌دهنده‌ی تأثیرگذاری شرایط بین‌المللی در انتخابات ایران است.
 
2. عملکرد دولت در سال‌ها و ماه‌های منتهی به انتخابات
 
عملکرد دولت در سال آینده و به‌ویژه در نیمه‌ی دوم سال 94، تأثیر مستقیم بر افکار عمومی، آرایش سیاسی و جغرافیایی انتخابات، اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان دارد. عملکرد مثبت دولت در حل مسائل بین‌المللی و به‌ویژه مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، می‌تواند سکوی پرتاب این جریان برای کسب کرسی‌های بیشتر و تشکیل مجلسی همسو شود. از سویی دیگر، موفقیت دولت در انتخابات مجلس می‌تواند سنگ محکی برای مقبولیت دولت قلمداد شده و عرصه را بر منتقدان آن تنگ کند.
 
از دیگر اثرات این عملکرد می‌تواند تثبیت جریانی به نام اعتدال باشد. گفتنی است اتخاذ مشی لیبرالی و نگاه به غرب در حل مشکلات، دولت را به اصلاح‌طلبان نزدیک می‌کند و اتخاذ مشی انقلابی، مقاومتی و غرب‌ستیز می‌تواند دولت را به اصول‌گرایان نزدیکتر نموده و بار معنایی جریان جدید را تحت تأثیر قرار دهد.
 
 
3. چگونگی تعامل و ارتباط دولت با اصلاح‌طلبان
 
ارتباط و تعامل جریان اصلاح‌طلب (تجدیدنظرطلب) با جریان موسوم به اعتدال، از نوع انگلی و در پاره‌ای مواقع از نوع همیاری و هم‌سفرگی است.
 
در این مجال و صرفاً برای تقریب ذهن از علم زیست‌شناسی کمک می‌گیریم. در علم زیست‌شناسی، هر نوع ارتباط نزدیک میان دو نوع موجود زنده را هم‌زیستی می‌نامند. هم‌زیستی نیز دارای صورت‌های مختلفی است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به هم‌سفرگی، همیاری و زندگی انگلی اشاره کرد. حال می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا در عالم سیاست نیز هم‌زیستی وجود دارد. اگر جواب مثبت است، هم‌زیستی اصلاح‌طلبان تجدیدنظرطلب و دولت اعتدال از کدام صورت تبعیت می‌کند؟ آیا هم‌زیستی این دو از نوع هم‌سفرگی، همیاری و یا هم‌زیستی انگلی است؟ در اکولوژی مشخص کردن چگونگی ارتباط کار آسانی است، اما در عالم سیاست نمی‌توان به‌آسانی و به‌صورت مطلق نوع ارتباط دو مؤلفه و جریان را به‌راحتی مشخص کرد و شناسایی این ارتباط، مستلزم مطالعات فراوان در خصوص مؤلفه‌های موجود، محیط و... است؛ چه بسا که این ارتباط در برخی موارد، همیاری و در مواقعی نیز انگلی باشد.
 
با نگاهی به اظهارات و مواضع جریان موسوم به اصلاحات می‌توان دریافت که این جریان سعی دارد از حوادث و اتفاقات رخداده و فضای موجود، ماهی مراد خود را صید کند. این جریان با اتخاذ راهبرد «یک گام به عقب، دو گام به جلو» سعی دارد دولت را وامدار خود جلوه‌گر ساخته و خود را محق دستیابی به برخی از مناصب و جایگاه‌ها قلمداد کند. اصلاح‌طلبان برای موفقیت در آینده، مجبور هستند تا مقاطعی در کنار دولت بمانند؛ چراکه حوادث رخداده در سال 88 باعث شد تا جریان اصلاح‌طلب (بخوانید فتنه) بخش اعظمی از توان اجتماعی خود را از دست بدهد که این مورد شامل پایگاه اجتماعی، رسانه، موقعیت‌های اقتصادی و... است. بنابراین این جریان نیازمند فرصتی برای بازسازی و بازیابی خود است. این فرصت نیز تنها با حضور در قدرت و بهره‌مندی از برخی موقعیت‌ها امکان‌پذیر است.
 
اصلاح‌طلبان با نفوذ و یا توسعه‌ی نفوذ خود در برخی سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با دولت، در حال تحقق اهداف اولیه‌ی خود هستند. اصرار بر انتصاب افرادی از این جریان در بخش‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در همین چارچوب ارزیابی می‌گردد.
 
به‌طور کلی می‌توان «بسترسازی برای ورود بدون هزینه به قدرت و پیگیری اهداف جریانی»، «ترمیم و بازسازی و گسترش تشکیلات» و «تلاش برای حضور در گلوگاه‌های سیاسی کشور به‌منظور بهره‌برداری در شرایط خاص و احتمالاً بحرانی و احیاناً مقاطع انتخاباتی» را از اهداف عمده‌ی اصلاح‌طلبان در همراهی با دولت در حوزه‌ی سیاست داخلی برشماری کرد.
 
در حوزه‌ی اقتصاد نیز «ایجاد بستر برای تأمین پشتوانه‌ی مالی برای بازسازی و گسترش تشکیلات»، «ظرفیت‌سازی به‌منظور تأمین هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی»، به دست گرفتن گلوگاه‌های اقتصادی به‌منظور استفاده از اشرافیت در این حوزه برای بهره‌برداری در مناظره‌های احتمالی و همچنین اقدامات آینده» و «استفاده از ظرفیت‌های این حوزه برای نوشتن برنامه‌ها و طرح‌های جریانی» به‌عنوان اهداف اولیه و میان‌مدت قابل طرح است.
 
اما در حوزه‌ی فرهنگ و جامعه، این جریان تلاش‌های فراوانی دارد تا بتواند مجدداً با اقشار مختلف جامعه ارتباط بگیرد. «ایجاد و گسترش شبکه‌ی رسانه‌ای از طریق اخذ مجوز راه‌اندازی روزنامه، انتشار کتاب و...»، «ارتباط با قشر هنرمند، دانشگاهی و...»، «ایجاد شبکه‌های اجتماعی با گسترش ارتباط و تعامل با گروه‌های اجتماع» و حضور در بخش‌های مرتبط با دانشجویان و نخبگان به‌منظور تولید گفتمان و آمادگی برای ورود به صحنه‌ی قدرتاز جمله اهداف اصلاح‌طلبان در این حوزه است.
 
راقم سطور بر این عقیده است اصلاح‌طلبان تاکنون توانسته‌اند به اهداف اولیه‌ی خود دست یافته و بخشی از نیروهای خود را به دولت یازدهم وارد کنند. لذا از منظر اصلاح‌طلبی می‌توان ارتباط دولت و اصلاحات را هم‌زیستی از نوع انگلی ارزیابی کرد؛ هرچند در مقاطعی نیز اعتدال‌گرایان از این ارتباط سود می‌برند.
 
4. احزاب، تشکل‌ها و شخصیت‌های سیاسی اصلاح‌طلب
 
در سپهر سیاسی ایران امروز به دلیل فقدان احزاب سیاسی قدرتمند، همواره تأثیرگذاری گروه‌های ذی‌نفوذ، افراد و شخصیت‌ها بیشتر از تشکل‌ها بوده و مخاطبان تأثیر بیشتری از این طیف می‌پذیرند. در جریان اصلاح‌طلب و اعتدال نیز وجود افرادی مانند هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی، محمدرضا عارف، محمد خاتمی و... و گروه‌های ذی‌نفوذی مانند کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه، باعث شده تا آنان را از تأثیرگذارترین افراد در جریان انتخابات بدانیم. لذا بررسی نظرات آنان می‌تواند ما را در دستیابی به یک مدل انتخاباتی یاری رساند.
 
افراد و چهره‌های تأثیرگذار:
 
§ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی
§  حسن روحانی
§  سید محمد خاتمی
§ سید حسن خمینی
§ موسوی‌خوئینی‌ها
§ محمدرضا عارف
 
احزاب و تشکل‌های تأثیرگذار:
 
§ حزب کارگزاران سازندگی
§ حزب اعتدال و توسعه
§ بنیاد باران
§ مجمع روحانیون مبارز
§ بازماندگان احزاب منحل‌شده‌ی مشارکت و سازمان مجاهدین
§ حزب مردم‌سالاری و...
§ بنیاد امید ایرانیان
 
 
 
5. نحوه‌ی فعالیت اصول‌گرایان در انتخابات (اتحاد یا انشقاق)
 
چگونگی فعالیت اصول‌گرایان در انتخابات آتی مجلس، تأثیر غیرمستقیم با رویکرد اصلاح‌طلبان دارد. یکی از مهم‌ترین اهداف جریان اصلاحات، که تنها هدف مشترک عدمی با جریان موسوم به اعتدال‌گرا نیز هست، تلاش برای ممانعت از ورود اصول‌گرایان به مجلس دهم است. لذا اگر اصول‌گرایان مشی وحدت اتخاذ نموده و در شهرهای بزرگ و تأثیرگذار لیست مشترک بدهند، اصلاح‌طلبان نیز برای دفع این خطر (به‌زعم خود) ناچار خواهند شد با دولت تدبیر و امید لیست مشترک بدهند. اما اگر اصولگرایان اسیر تشتت آرا و افتراق شده و هر کدام به‌صورت جزیره‌ای اقدام نمایند، داستان انتخابات ریاست‌جمهوری تکرار خواهد شد و اصول‌گرایان خود ضمن زمینه‌سازی برای شکست، فضا را برای یکه‌تازی اصلاح‌طلبان و کسب امتیاز از دولت و یا ارائه‌ی لیست‌های مستقل، حداقل در شهرهای کوچک و بازگشت مجدد اصلاح‌طلبان و در مواردی تجدیدنظرطلبان به حاکمیت را فراهم خواهند ساخت.
 
علاوه بر بازیگران و تشکل‌های سیاسی که در حقیقت عناصر اصلی فضای انتخابات هستند، مؤلفه‌ها و موارد تأثیرگذار دیگری نیز در این میان وجود دارد که عبارت‌اند از:
 
1. رسانه: برخورداری از رسانه یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار در انتخابات است. رسانه زبان گویای تشکل‌ها بوده و منویات و برنامه‌های گروه‌های نخبگی را به بدنه‌ی جامعه منتقل می‌کند. بهره‌مندی از رسانه‌ای که دارای مخاطبان خاص و عام است، می‌تواند دغدغه‌های مسئولان را به بدنه منتقل نموده و آنان را برای حمایت از مواضع‌شان بسیج کند؛ امری که جریان اصلاح‌طلب نسبت به آن حساسیت به خرج داده و در حال تکمیل زنجیره‌ی رسانه‌ای خود است.
 
§   ورود افرادی مانند محمد قوچانی به شورای مرکزی کارگزاران سازندگی و مدیریت رسانه‌ای این تشکل در جریان انتخابات دهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی می‌تواند دامنه‌ی نفوذ این تشکل سیاسی را توسعه دهد.
 
§  انتشار روزنامه‌های فصلی در آستانه‌ی انتخابات: شواهد و قراین حاکی از آمادگی این جریان برای انتشار نشریات مکتوب در آستانه‌ی انتخابات است. تجربه نشان داده انتشار چنین روزنامه‌هایی می‌تواند همانند بروشور تبلیغاتی عمل نموده و آرا و نظرات جامعه‌ی مخاطب را به سمت خود ترغیب کند.
 
§ روزنامه‌های همسو با این جریان، نظیر آرمان امروز، قانون، آفتاب یزد، شرق و... همگی از برتری این جریان در حوزه‌‌ی رسانه حکایت می‌کند.
 
2. پشتوانه‌ی اجتماعی: از دیگر مواردی است که وجود آن برای موفقیت یک فرد یا گروه در انتخابات امری اثبات‌شده است. البته جریان اصلاح‌طلب بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و اتخاذ مشی براندازانهی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و شخصیت‌هایی نظیر خاتمی، موسوی‌خوئینی‌ها، نبوی، تاجزاده و... تا حدود زیادی مقبولیت اجتماعی خود را از دست داده، اما همچنان در برخی از شهرها دارای پشتوانه‌ی اجتماعی نهفته است.
 
3. نخبگان و چهره‌های صاحب نفوذ: افراد و چهره‌های تأثیرگذار که قدرت الهام‌بخشی برای مخاطبان خود دارند می‌توانند در امر انتخابات تأثیرگذار شده و نتیجه را آن‌گونه که می‌خواهند رقم بزنند. جریان اصلاح‌طلب در این حوزه ید طولایی دارد و می‌تواند در شرایط خاص، با اجرای نهضت سخنرانی و... مخاطبان خود را هدایت نماید. البته در شرایط فعلی، مخاطبان تفکرات تند و افراطی جریان تجدیدنظرطلب و بخشی از اصلاح‌طلبان را قبول ندارند.
 

4.  گفتمان عامه‌فهمِ مقبول: این از دیگر مواردی که برای موفقیت یک جریان در انتخابات ضروری به نظر می‌رسد. برخورداری از گفتمان به‌روز، عامه‌فهم و در عین حال نخبه‌گرا که قابلیت اجرایی شدن را دارد می‌تواند در موارد حتی خلأ تشکیلات و پشتوانه‌ی اجتماعی را مرتفع نموده و خود به‌تنهایی بار تبلیغات را به دوش کشد.


94/4/30
1:9 صبح

باران

بدست نازی | admin در دسته

یادش بخیر.

بارون که میبارید سراغمو میگرفت. میگفت خوب نیستی. واسه خاطر تو آسمون میباره.

یادش بخیر.


94/4/29
10:26 عصر

مجلیسین دوُزوُ

بدست نازی | admin در دسته

 

 مجلیسین دوُزوُ 

  اوزئییر حاجی‌بیلی 

     من چوخ مجلیسلرده اولموشام و چوخ نیطقلر ائشیتمیشم و چوخ فیکیرلر ائتمیشم و فیکریمین آخیری بیر یانا چیخماییب و معطل قالمیشام. 

    مثلا، مجلیس عومومی بیر مجلیسدیر. بورادا هر جوره آداملار واردیر. ستول حاضیر اولور. زاکوسکا اورتالیغا قویولوب، بوتیلکالار سالدات کیمی دوزولور. اهلی-مجلیس ییغیلیر ستولون باشینا. یئمکدن قاباق اولجه بیر تامادا سئچیلیر. هرچند تامادا سئچیلمگین اؤزو ده بؤیوک بیر مسله‌‌دیر، آما من اونو موختصر کئچیرم. 

     بلی، تامادا امر ائدیر کی، فینجانلار شرابلا دولسون. اهلی-مجلیس کامالی-دیقتله قولاق آسسین، چونکی سعدی بویوروبدور کی، مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد.

  تامادا باشلاییر: 

  - حضرات، من بیر نئچه کلمه سؤز ایله…. 


<   <<   36   37   38   39   40   >>   >