مُحســن چــاوُش? ?ه جور? با غصــه م?گه تهـــــران که در?ا نـــــداره
انگار بــا ما?ـــو اومــده آزاد? رَکَب خورده ... واااااااالااااااااا
بدست نازی | admin در دسته
مُحســن چــاوُش? ?ه جور? با غصــه م?گه تهـــــران که در?ا نـــــداره
انگار بــا ما?ـــو اومــده آزاد? رَکَب خورده ... واااااااالااااااااا
بدست نازی | admin در دسته
از همه گذشتم به خاطر تو ، چشمهایم را بر روی همه بستم به عشق چشمهای تو
دیگر قلبم را به کسی ندادم به هوای داشتن یکی مثل تو
گفتم حالا که عهدی بستم و عهدی با من بستی ، وفادار بمانم و عشقم را به تو ثابت کنم
گفتم حالا که دوستت دارم و تو نیز گفته ای که مرا دوست داری تا نفس دارم با تو بمانم
روزها گذشت… روز و شبم با عشق و محبت های پوچت گذشت
من میگفتم از رویاهایم ، تو میخندیدی به آرزوهایم!
درد دلهای بی جواب ، چند شب است نیامده به چشمهای خواب ، عشق اینگونه جواب مرا داد ، تو به من پشت کردی و همان دلخوشی های پوچت، زندگی ام را بر باد داد!
روزی آمد که دیدم دستت درون دستهای کسی دیگر است ، قلبت مال من نیست و در کمین بیچاره ای دیگر است ، قلبت شلوغ شده و زندگی ات تباه ، نمیدانم چرا تو آمدی و مرا شکستی ، من که نکرده بودم گناه!
تو لایقم نبودی ، حالا دیگر بی ارزشتر از آنی که حتی لحظه ای به تو فکر کنم ، برو که نمیخواهم فکرم را حتی با خیال بی خیالی تو خراب کنم!
این را نوشتم نه به خاطر اینکه به یادت هستم ، خواستم بگویم که بدون تو اینک خوشبخترین عالم هستم
خواستم بگویم که قلبم مال یکی است که حتی یک تارموی او را هم با یکی مثل تو عوض نمیکنم، تمام دنیا را به من بدهند او را ترک نمیکنم، او جایش تا ابد در قلب من است ، هیچگاه به عشقش شک نمیکنم ….
یک روز میرسد قلبت را میشکنند ، تنها میمانی ، پشیمان میشوی ، در به در کوچه و خیابان میشوی و در حسرت روزهای با من بودن میمیری….
بدست نازی | admin در دسته
دلم به حال بابا میسوزه
از یه طرف خرج عملش از یه طرف بیمه ماشین از اون طرف گواهینامه اش
پولش زیاد میشه انداخته واسه هفته آینده عملو
خیلی بد شد کاش میدونستم واسش یه کاری کنم
خدایا کمکش کن بتونه از پس مخارجش...
ای خدا