سفارش تبلیغ
صبا ویژن

93/2/3
8:0 عصر

فروش 500 متر باغ با سند 6 دانگ در استان گیلان با قیمت مناسب

بدست نازی | admin در دسته

500 متر باغ با سند 6 دانگ در نزدیکی شهر زیبای لاهیجان با امکان دسترسی به لوله کشی آب شهری، برق و گاز

- دسترسی آسان به شهر

- دسترسی آسان به دریا

- در منطقه ای سر سبز و زیبا مناسب جهت ویلا سازی

 

فروش باغ با سند 6 دانگ در نزدیکی شهر لاهیجان

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ی زیر تماس بگیرید :

021 - 55653726

ساعات تماس هر روزه به جز جمعه ها از 9 صبح الی 13 و عصر ها از 17 الی 21:30


93/2/3
10:21 صبح

نامه کوروش به ایرانیان قرن 21

بدست نازی | admin در دسته

قانون در طنزانه  خود نوشت:

خدمت ملت محترم کشور عزیزمان ایران در قرن
21 سال 1393
اینجانب کوروش هخامنشی فرزند کمبوجیه یکم اولین پادشاه خاندان
هخامنشی بودم و اکنون سال های سال است که با اجازه شما دوستان فوت کرده‌ام. گرچه
می‌دانم از این قضیه ناراحت هستید و صد البته اگر 200 سال هم عمر می‌کردم شما
عزیزان را نمی‌دیدم. اینکه شما عزیزان بنده را مورد لطف و عنایت قرار می‌دهید برای
بنده بسیار ارزشمند است، منتها در راستای مورد لطف قرار دادن بنده چند نکته را لازم
می‌دانم که مورد توجه قرار دهید:

نکته اول: تنها سندی که از من برای شما
عزیزان باقی مانده است یک استوانه خاکی به طول 5/22 سانتی‌متر است که بسیاری از
قسمت‌های آن نیز مخدوش شده است. ضمنا دوستان تصور نکنند که زبان نوشته شده روی
منشور فینگلیش یا فارسی است! آن زمان ما با خط میخی می‌نوشتیم.

نکته دوم: آن
دوستی که گفت: «اگر قرار بود اتفاقی بیفتد نمی‌افتاد» مارک تواین است نه بنده! صد
البته ایشان از عزیزان ماست. ضمنا دوستان لطف داشته‌اند مطالب زیادی را از قول بنده
منتشر کرده‌اند که بنده به ضرس قاطع تکذیب می‌کنم. تاکنون جملات زیادی از آلبرت
اینشتین، مارتین لوتر کینگ، باراک اوباما، باب مارلی، رجب طیب اردوغان، حامد کرزای،
سر آلکس فرگوسن، هادی عامل، جواد خیابانی، محمود احمدی نژاد و... را به بنده منتسب
دانسته‌اند که هیچ کدام سندیت نداشته است. اساسا در زمان ما این‌قدر حرف نمی‌زدیم،
بیشتر عمل می‌کردیم. صد البته بنده از دوستداران جناب شریعتی هستم منتها بالاترین
آمار تلفیق نام بنده با جملات قصار  از آن ایشان بوده است.

نکته سوم: اگر
کمی دقت کنید بسیاری از دوستان از همین 100 سال پیش خودتان درست و درمان آگاهی
ندارید. نمی‌دانم چطور می‌شود یکهو از زمان ما این‌قدر با جزئیات ماجراها را نقل
می‌کنید. اگر می‌خواهید رجوع تاریخی بیاورید از زمانی بیاورید که کمی به شما
نزدیک‌تر است و اطلاعات کافی دارید. اصلا من خودم انقدر که شما می‌گویید یادم نیست
چه می‌کردیم آن زمان!

نکته چهارم: عده‌ای از شما دوستان افسوس این را
می‌خورید که در زمان بنده نبودید. شاید خیلی تصوری از زمان ما ندارید. اینکه برق،
آب ، گاز ، تلفن و از همه مهم‌تر وسایل ارتباط جمعی نبود چطور می‌خواستید زندگی
کنید؟ فیس‌بوک تان را چه می‌کردید؟ وایبر نداشتید ها! باید اسب چاپار می گرفتید و
در نامه تان یک «شب بخیر:-*» می‌نوشتید و می‌فرستادید برای مخاطب خاصتان! با
سلفی‌های نگرفته در اینستاگرام‌تان چه می‌کردید؟ چطور می‌خواستید بدون تگ روی مخ هم
راه بروید؟

نکته پنجم: اینطور نبود که بنده نشسته باشم و صبح تا شب به افق
نگاه کنم و لبخند بزنم. و بعدش همه چیز روبه راه باشد ما هم لشکرکشی می‌کردیم و
می‌جنگیدیم، منتها برای وطنمان! لشکرکشی‌مان هم واقعی بود، مجازی نبود. مثلا اینطور
نبود که چند تا فحش بنویسیم بار اسب کنیم چاپار را بفرستیم و بعدش طرف که آمد در
برویم.

نکته ششم: در انتها باید عرض کنم که در زمان ما افغانستان هم جزو
پادشاهی ما بود. اگر می‌خواهید کمی از آموزه‌های ما بهره گیرید با این انسان‌های
دوست‌داشتنی برخورد غیرنژادپرستانه داشته باشید. کل سلطنت ما تهران، اصفهان، شیراز،
گیلان و... نبود که.  لازم به توضیح است هر صفحه فیس‌بوک یا توئیتری منتسب به
اینجانب دروغین بوده و با ادمینش برخورد قانونی خواهد شد.

کوروش هخامنشی

93/2/3
10:20 صبح

الان وقت ازدواج شما نیست

بدست نازی | admin در دسته

تصمیم هیجانی در هر شرایطی بد است اما گاهی وقت ها بدون آن که متوجه باشید برای
ازدواج به طور هیجان زده عمل می کنید و آن وقت که هیجان تان خوابید، چشم باز می
کنید و می بینید از انتخابتان پشیمانید. این موقعیت ها را بخوانید و سعی کنید از
آنها دوری کنید.
 
* وقتی همه جو زده
هستند


به تازگی کسی از اطرافیان تان ازدواج کرده و شما در جو عروسی و
خواستگاری و ذوق و شوق آن هستید؟ فکر می کنید چه خوب می شود خانواده تان در مدت
کوتاهی دو عروسی را تجربه کند؟ این یکی از بدترین موقعیت ها برای تصمیم به ازدواج
است. یک جو زدگی محض! در چنین موقعیتی شما فقط شیرینی های ازدواج را می بینید و چشم
تان را روی خیلی از واقعیت ها خواهید بست.

در چنین مواردی احتمال خطا کردن
بالاتر می رود چون همه چیز تحت تاثیر یک هیجان کاذب پیش می رود. اما این هیجان
ماندگار نیست و بالاخره ایرادهای کار بیرون خواهد زد.

 

* کپی برداری از دیگران


وقتی مدام
خودتان را در شرایط مقایسه با دیگران قرار می دهید و سعی می کنید معیارهای
ازدواجتان را با زوج های موفق فامیل تنظیم کنید یعنی هنوز به آمادگی کافی برای
ازدواج نرسیده اید. شما فقط بخش کوچکی از زندگی دیگران را می بینید و همه واقعیت را
درباره آنها نمی شنوید و نمی دانید. بنابراین، اگر سعی کنید درباره طرف مقابل تان
مطابق با اصول زندگی دیگران قضاوت کنید، بازنده خواهید بود. بگذارید یک مثال بزنیم.
شما خواستگاری دارید که شکاک و بددل است. اما با نگاه به زندگی دوستتان به خود می
گویید: خب شوهر فلانی هم بددل است اما توانسته اند زندگی کنند. این یعنی چشم بستن
روی واقعیت و تنزل دادن معیارهای خود در حد زندگی دیگران. بدون این که فکر کنید
روحیات شما با روحیات دوستتان برای پذیرفتن این اخلاق متفاوت است. یک خصلت بد واقعا
می تواند زندگی شما را بهم بریزد در صورتی که کسی دیگر ممکن است به هزار و یک دلیل
توان تحمل کردن این خصلت بد را داشته باشد.

 

* سوگواران خاموش

تازه یک شکست را در
رابطه خود تجربه کرده اید و اطرافیان اصرار دارند با ازدواج، شکست عاطفی قبلی تان
را فراموش کنید. یا خودتان فکر می کنید اگر وارد یک رابطه تازه شوید، قبلی را از
یاد می برید و راحت تر با اوضاع کنار می آیید. این یکی از رایج ترین و البته
بزرگترین اشتباهات در ازدواج است. اشتباهی که نتیجه ای جز شکست ندارد. جایگزین کردن
شاید درمانی موقتی به نظر برسد اما بعد از مدتی می تواند چشم شما را باز کند و
ببینید از انتخابتان هدفی جز آرام کردن موقتی خود یا انتقام گرفتن از دیگران نداشته
اید. به خود زمان بدهید تا دوره سوگواری تان را بگذرانید، اشتباهات زندگی تان را
پیدا و اصلاح کنید و بعد از دوره نقاهت به فکر یک رابطه تازه
بیفتید.

 

* وقتی تازه فاز عوض کرده
اید


زمانی که تازه فازتان را عوض کرده اید اصلا وقت مناسبی برای
ازدواج نیست. یعنی چی؟ بگذارید بیشتر مطلب را باز کنیم. برای هر کدام از ما اتفاق
می افتد که در مقطعی از زندگی ریلمان را عوض کنیم و جنبه های جدیدی از زندگی را
تجربه کنیم. مثلا افتاده اید در فاز مهاجرت و تصمیم دارید خیلی زود برای ادامه
تحصیل راهی کشور دیگری شوید. در این شرایط ممکن است جذب افراد مشابه شوید و به کسی
گرایش پیدا کنید که در فاز مشابه شما وجود دارد. اما همه چیز به همین سادگی نیست.
گاهی تغییر فازهای ما از این عمیق تر است.

اگر به تازگی جنبه اعتقادی زندگی
تان قوی تر شده، گرایش های مذهبی، فکری، عقیدتی یا اجتماعی تازه ای پیدا کرده اید،
اعتیادتان را ترک کرده اید و... برای ازدواج کمی دست نگه دارید. ازدواج نیاز به
افراد مواج ندارد. شما باید در فاز خودتان به ثبات برسید تا بتوانید شناخت بهتری از
خود پیدا کرده و بر اساس آن به انتخاب همسر بپردازید. اگر به تازگی چنین تغییرات
عمیق شخصیتی را تجربه کرده اید به احتمال زیاد جذب افرادی شبیه خودتان می شوید اما
ممکن است این تغییرات ناگهانی چندان در شما ماندگار نباشد و چند سال بعد متوجه شوید
انتخاب تان با معیارهای شما جور در نمی آید. ازدواج باید وقتی انجام شود که فرد
نوسان های شخصیتی را پشت سر گذاشته و به ثباتی نسبی در عقاید، روحیات، برنامه های
زندگی و تمایلات خود رسیده باشد.


93/2/1
10:3 عصر

می ترسم

بدست نازی | admin در دسته

دوست می دارمـش  امـّـا



می تـرسم بـگویــم و بگـویـد  مرسـی



یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد



یــا چـه می دانـم



مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت



می تـرسـم از اینــکـه هـرچـیـزی بـگویـد جُـز



مــَــن هـم دوسـتت دارم ...


93/1/30
2:48 عصر

پایان تنهایی ...

بدست نازی | admin در دسته


«چنین پیشگویی شده بود که شهر آیینه‌ها درست در همان لحظه‌ای که آئورلیانو بابیلونیا کشف رمز مکاتیب را به پایان برساند، با آن توفان نوح، از روی زمین و خاطره بشر محو خواهد شد و آنچه در آن مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرارناپذیر خواهد بود؛ زیرا نسل‌های محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی روی زمین نداشتند. صد سال تنهایی»

گابریل گارسیا مارکز، نویسنده برجسته کلمبیایی و خالق رمان بی‌نظیر «صد سال تنهایی» در روزپنج‌شنبه 28 فروردین ماه در سن 87 سالگی درگذشت. این نویسنده اسپانیولی زبان و برنده جایزه نوبل ادبیات که مدت‌ها با سرطان درگیر بود هفته‌های آخر عمر خود را به خاطر وخامت حالش در بیمارستان گذراند و دو روز قبل در خانه‌اش دار فانی را وداع گفت. مارکز که از سی سال قبل در مکزیک زندگی می‌کرد در میان مردم کشورهای آمریکای لاتین به «گابو» مشهور است.
مارکز در سال 1927 در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارای کلمبیا به دنیا آمد و داستان‌های مردمی آمیخته با جادو و خیال را از مادربزرگش آموخت. به گفته مارکز او با زبانی بسیار خشک و جدی قصه‌هایی در مورد اجداد مرده خانواده، ارواح، اجنه و سحر و جادو تعریف می‌کرد؛ داستان‌هایی که در آینده الهام بخش مهم‌ترین کتاب این نویسنده بودند. مارکز به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر بود: «وقتی برای اولین بار آثار فالکنر را خواندم به خودم گفتم هر طور شده باید نویسنده شوم- زیستن برای بازگفتن- مارکز» دومین نویسنده تاثیرگذار روی مارکز آلبر کامو است و مارکز در طول زندگی‌اش بارها گفت که آرزو داشته داستان طاعون را خودش می‌نوشته است.
کتاب‌های «شاخ و برگ» 1955؛ «هیچ‌کس به سرهنگ نامه نمی‌نویسد» 1961؛ «تدفین ماماگرانده» 1962؛ «ساعت بدیمن» 1962 و «صد سال تنهایی» 1967 نخستین آثار او هستند. تمام نسخه‌های چاپ اول «صد سال تنهایی» به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملا به فروش رفت و در 30 سالی که از اولین چاپ این کتاب گذشت بیش از 30 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از 30 زبان ترجمه شده است.
ناآرامی و خشونت‌های سیاسی، خانواده و شور مذهبی و باور به مارواء طبیعت روی هم رفته سبک ادبی مارکز را شکل داده‌اند. آثاری مانند «پاییز پدرسالار» و «ژنرال در هزار توی خود» به نوعی واکنش او به تشدید خشونت در کشورش کلمبیا هستند. او پس از نوشتن مقاله‌ای در مخالفت با دولت کلمبیا به اروپا تبعید شد و وقتی که کتاب سفر مخفیانه میگل لیتین به شیلی را در سال 1986 نوشت، حکومت دیکتاتوری ژنرال پینوشه 15 هزار نسخه از آن را در آتش سوزاند.
گارسیا مارکز به‌دلیل دفاع از حکومت فیدل کاسترو که از نگاه گروه کثیری از روشنفکران و نویسندگان به مرور به یک رژیم خودکامه بدل شده بود، وارد بحث‌های تندی شد که یکی از نمونه‌های برجسته آن مجادله‌اش با سوزان سونتاگ، نویسنده معروف آمریکایی بود. او همین‌طور به خاطر دفاعش از حکومت کوبا مدتی حق ورود به آمریکا را نداشت. دولت آمریکا بعدها در این تصمیم خود تجدید نظر کرد و مارکز بارها برای معالجه سرطان غدد لنفاوی به کالیفرنیا سفر کرد.
دو سال پیش، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد. او گفته بود برادرش گاهی به او زنگ می‌زند و سوال‌های بدیهی می‌پرسد. او چندی قبل به روزنامه‌ها اعلام کرد: گابو مشکل حافظه دارد؛ گاهی گریه می‌کنم، چون فکر می‌کنم که دارم از دستش می‌دهم.» او را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان «صد سال تنهایی» چاپ 1967 می‌شناسند که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است. «عشق سال‌های وبا»، «گزارش یک مرگ» و «ژنرال در هزارتوی خود»، از دیگر آثار گابریل گارسیا مارکز است.
واکنش‌های جهانی
به خبر درگذشت «گابو»
با درگذشت گابریل گارسیا مارکز خالق «صد سال تنهایی» موجی از پیام‌های تجلیل و تاسف در سراسر جهان به راه افتاده است. سانتوز رئیس‌جمهور کلمبیا، اوباما رئیس جمهور آمریکا، بیل کلینتون و ماریو بارگاس یوسا نویسنده شهیر پرویی از جمله این افراد هستند.به گزارش خبرگزاری مهر، ای.بی.سی نیوز در سوگ او نوشت: میلیون‌ها هموطن او و نیز دوستداران وی در سراسر جهان خیلی خودمانی او را «گابو» خطاب می‌کردند. در تجلیل از مارکز رئیس جمهور کلمبیا خوان مانوئل سانتوز در توییتر خود نوشت: هزار سال تنهایی و غم برای مرگ بزرگ‌ترین نویسنده کلمبیایی در همه تاریخ! چنین غولی هرگز نمی‌میرد.
باراک اوباما درباره وی گفت: جهان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان رویابین خود را از دست داد. او یکی از محبوب‌ترین نویسندگان من در دوران جوانی‌ام بود.کلینتون دیروز با انتشار این خبر گفت: از زمانی که «صد سال تنهایی» را خواندم – بیش از 40 سال پیش- همیشه حیرت زده استعداد ویژه او در خیال‌پردازی، افکار روشن و صداقت احساسی او بودم. افتخار می‌کنم که از دوستان وی بودم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را به مدت بیش از 20 سال می‌شناختم.ماریو بارگاس یوسا هم با شنیدن خبر درگذشت گابو گفت: مردی بزرگ مرده است.
کسی که آثارش به ادبیات زبان ما غنای وسیعی بخشید و به آن اعتباری جهانی داد. یوسا درحالی که صدایش می‌لرزید و صورتش را پشت عینک سیاه بزرگی پنهان کرده بود و لبه کلاه بیسبال را پایین آورده بود، افزود: او بارمان‌هایش باقی خواهد ماند و همچنان خوانندگانش در سراسر جهان را منتفع می‌سازد.
 
 
 
 

<   <<   6   7   8   9   10      >