سفارش تبلیغ
صبا ویژن

94/1/28
12:50 صبح

برزخ من ...

بدست نازی | admin در دسته

عادت کردم به همینی که هستم

به اینکه مثل آدم نباشم

به اینکه مثل کنه چسبیدم به عقاید و تندیس ها و تمثال هایی که تو فکر و وجودم و روحم ساختم

دروغ چرا! گاهی همه تلاشم رو میکنم که این نباشم

اما انگار نه انگار

بدون اینکه متوجه باشم برمیگردم به همین...همین موجود مزخرفی که هستم

نمیتونم یاد بگیرم احساسی نباشم. نمیتونم یاد بگیرم تو هر لحظه ای از زندگیم فقط و فقط به فکر خودم باشم. نمیتونم بفهمم نگرانی من و اشتیاقی که من به ادمهای اطرافم دارم هیچ معنی و ارزشی نداره. نمیتونم قبول کنم که من هم بشینم منتظر که یک نفر جلوتر از من جویای حالم بشه.

نفهمیدم که حال من و روزگار من هیچ طالبی نداره.

اونقدر عاقل نشدم که باور کنم بودنم برای هرکس یه معنی داره. جز اون معنایی که من تصورشو میکنم...

یادنگرفتم از رویاو وهم و خیالات بیام بیرون

وببینم زندگی واقعی

آدم های واقعی

اینی نیست که من سرگرم فکر کردن بهش هستم...

برای خود بدبختم خیلی متاسفم

این همه شوق من برای زندگی کردن و ساده اندیشیدن و ساده دیدن شاید یکی از مطالب طنز نه چندان بانمک توی صفحات پر ورق این روزگاره...

من جام تو این دنیا نیست چون خیلی دلم میشکنه. این دنیا جای ادمایی هست که قوی هستن و زرنگ

جام توی اون دنیا هم نیست. چون اونجا جای حساب کتابه. و من اونجا هم به درد اون دنیا نمیخورم...

تازه فهمیدم جای من تو برزخه

همونجایی که شاید الان هستم و حالیم نیست... یک برزخ مال خود خودم تنها