یک سال دیگر اضافه شد
امروز روز من است ،
جشنواره بزرگ تنهایی
تولدی دیگر ،
در سو سوی نور شمعی که بر فراز یک تکه کیک آب می شود ،
جشن سایه ای بر دیوار
و جسمی فراموش شده در ذهن های پر مشغله ،
جشن یاد های تلخ و یادگار های فراموش شده
بدون مهمانی و تجملی ،
"ای کاش ها" باز هم آرزو می شوندو حجم اتاق پر می شود از تنهایی ،
در تاریکی به رقص می افتد
شانه هایم ،
همراه با موسیقی هق هق بی پایان
در سالگرد جسمی که روحش هوای دیگری دارد
هوای یک تولد دوباره
روز تولد من است !
چه کسی فوت می کند شمع سوخته دلم را !
کدام دوست ، به ضیافت خستگی هایم پا می نهد ؟
کِه ، دلخوشی را ، با روبان های سیاه کادو پیچ ،
به من هدیه دهد ؟
جشن تولد جسم خسته ام …
بیست ونهمین سالگرد بودنم !
دوباره من بودم ، وسایه ی مبهم خیال تو …
24 شهریور