94/8/14
7:18 عصر

شیر زن

بدست نازی | admin در دسته


94/8/14
7:14 عصر

جهان درتصویر:تصاویرزیبای خبری ازسرتاسرجهان

بدست نازی | admin در دسته

گروه نوازندگان در مکزیکوسیتی. (Rebecca Blackwell/AP)



تصویر


 


94/8/14
7:12 عصر

خوابم میـــاد!

بدست نازی | admin در دسته

خوابت که می‌آید، من می‌روم!

و این یعنی روز را بی‌جهت بوده‌ام وقتی

حتی در خوابت هم جایی برای ماندن ندارم...

 

 

ربط و بی‌ربط نوشت: آدم وقتی شهرت پیدا می‌کنه باید یه‌سری محدودیت‌ها برای خودش قائل باشه! به قولی، همه رو برا خودش نگه داره و این یعنی محبوبیت... همیشه مخالف این جناحی عمل کردنا بودم فقطم مختص به سیاست نیست...

نمیشه همه رو راضی نگه داشت ولی وقتی دیگه مال خودت نیستی و به حمایتشون نیازداری پس باید حداقل رعایت کنی و برخی چیزها رو بروز ندی...


94/8/14
7:1 عصر

خخخخخخخخخ...

بدست نازی | admin در دسته

یه دوست دختر داشتم

باهاش رفتم رستوران گردون برج میلاد

لامصب اِنقد باکلاس غذا میخورد

من روم نشد دست به غذام بزنم!!

.
.
.
.
.

.

دیروز تو صفِ غذا هیئت تو جوادیه دیدمش!!

واسه یه قیمه اضافه

خودشو زده بود به غَش!

تشنّج کرده بود!!


94/8/14
6:59 عصر

َامثال آئینه عبرت - جمعه ها 9 و 10 و 11

بدست نازی | admin در دسته

امثال ، آئینه عبرت –  9 (جمعه ها)

کلک کسی را کندن

کلک نوعی آتشدان است که برای سرخ کردن فلزات و ساختن ابزار، ازآن استفاده می شود (نوعی کوره )،  در خوزستان هم به نوعی قایق که با مشک پر ازباد وچوب وتخته درست می کنند، کلک می گویند.

به بعضی از اقوام دوره گرد و کوچ کننده ای که برای کسب و کار از شهری به شهری یا از دهی به دهی می روند و کنار ابادی ها چادر میزدند و تیشه و تبر و بیل و کلنگ و داس و انبرو... می سازند . جوکی ها به محض استقرارشان ، جلوی چادرشان با سنگ و گل هریک یک کلک می ساختند و به آهنگری مشغول می شدند.

از آنجائی که این چادر نشینان گاه دست به سرقت هم می زدند، بدیهی است که بین آنها و اهالی ابادی مشاجره و نزاعی در می گرفت و مردم به عنوان اعلام عدم رضایت از آنها ها در فرصتی مناسب کلک های آنها را از زمین می کندند تا مجبور شوند بار و بنه شان را بردارند و از ان محل بروند و مردم از این که کلک آنها را کنده اند و از انجا رفته اند خوشحا ل می شدند.

این مثل از نظر مفهوم معادل مثل  قال قضیه را کندن  و یا بوقش را زدند ، می باشد .

امثال ،آئینه عبرت – 10 (جمعه ها)

 

مثل نون لنا

نقل است که روزی ابوبکر و عمر در جائی ایستاده بودند به طوری که حضرت علی (ع)بین آندو واقع شده بود ،ابوبکر به شوخی به علی علیه السلام می گوید : انت بیننا کانون لنا (تو بین ما همچون حرف - ن - هستی وسط کلمه لنا) کنایه از اینکه قد کوتاهی (ابوبکر و عمر بلند قد و حضرت علی کوتاه قد بوده اند ) ؛ حضرت علی (ع) که درفصاحت و بلاغت کلام بی نظیر بوده اند و در گفتار ایهام ید طویل داشته اند ، در جواب گفته اند :لولکم بینکما لکنتما لا( اگر من بین شما نبودم شما هیچ بود ید).

مشهور است که بعد از این مطا یبه ، حضرت دست خود را به پهلو گذاشتند و کنار آندو ایستاد ند و گفتند: اکنون که به صورت ها هوز در کنار شما ایستاده ام صورت ( لله را دارد یعنی همه به سوی خدا خواهیم رفت پس بهتر آنست که برای رضای خدا بکوشیم .

 

امثا ل آئینه عبرت ، 11 (جمعه ها)

از بیخ عرب شدن

زبان رسمی ایرانیان قبل از ظهور اسلام پهلوی ساسانی بوده و در حمله اعراب اگرچه اسلام به ایران آورده شد، هجوم انها باعث شد  در زبان و فرهنگ ایران خلل وارد شود . د ر دوران حکومت طاهریان ، با اینکه به اداب و رسوم ایران احترام گذاشته می شد ، به جهت اینکه می خواستند استقلالشان محفوظ بماند ، با خلفای عباسی از در دوستی و تعا مل وارد شدند، از این رو به عنوان ابراز علاقه ، در امور اداری و حکومتی خود زبان عربی را به جای فارسی جایگزین کردند و این امر در حکومت های صفاریان و سامانیان ادامه داشت .

در زمان آن حکومت ها بزرگان و دانشمندان شرق ایران (خراسان) برای اعلام وابستگی خود به حکومت یا هر دلیل دیگر، به زبان عربی حرف می زدند و به زبان عربی هم می نوشتند (به مصداق الناس علی دین ملوکهم ) ؛ و مردمی که تکلم فارسی را دوست می داشتند و از این رویه خوششان نمی آمد از روی کنایه و اعتراض می گفتند : فلانی از بیخ عرب شده ( به فارسی پشت پا زده).

اگرچه بزرگان ادب و شاعران زمان و بالاخص فردوسی طوسی با تلاش و همت خود در حفظ زبان فارسی کوشیدند و بعضی از پادشاهان نیز به این مهم همت کردند ( مثل یعقوب لیث صفاری و محمود غزنوی )،بیش از 30 در صد از کلمات ما عربی ماند (حروف ث ، ح ، ص ، ض ، ط ، ظ ،ع و ق مخصوص زبان عربیست).

وقتی بخواهیم بگوئیم فلانی انکار بد یهیات را می کند ؛ به این مثل استشهاد می کنیم .

هفته آینده: کلاهش پس معرکه است.

 

 


<   <<   101   102   103   104   105   >>   >