خواندن این مطالب ممکن است چند دقیقه از وقت شما را بگیرد ولی در صورتی که همراه با تفکر باشد ممکن است بر هم? زندگیتان تاثیرگذارد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در شماره قبلی مطالبی کلی در رابطه با تورات گفتیم و خدای مطرح شده در تورات را مورد بررسی قرار دادیم حال ببینیم این خدا از کجاهای تورات و عهد عتیق برگرفته می شود.
در داستان اولی که تورات نقل می کند در سفر پیدایش باب 2 آی? سوم آمده است که : "خداوند آدم را خلق کرد و از پهلوی چپ آدم حوا را درآورد؛" اینکه در بعضی از مقالات و نشریات در هفت یا هشت ساله گذشته مدام می نوشتند در دیدگاه دینی زن از دنده چپ مرد خلق شده است، این داستان تماماً یهودی است که ظاهراً یهودیان مسلمان شده وارد دین اسلام کردند و داستان، یک داستان اسلامی نیست. تورات می گوید که خدا آدم را آفرید و از دنده چپ او حوا را خلق کرد و بعد به آنها گفت در بهشت باشید، ( البته بهشتی که تورات می گوید باغی از باغ های دنیاست.) آدم و حوا آنجا بودند و خدا برای آنها حُکمی گذاشت و گفت به این درخت نزدیک نشوید (همان چیزی که ما در اسلام به اسم شجره ممنوعه داریم)که اگر به این درخت نزدیک شوید می میرید.(قرآن می گوید :«فتشقی». ما در اینجا نمی خواهیم بحث قرآن را وارد کنیم. اما قرآن می گوید اگر این کار را بکنید به مشقت می افتید ولی تورات می گوید که خدا به آدم و حوا فرمود اگر به این درخت نزدیک شوید می میرید.) آدم و حوا هم مشغول لذت بردن از بهشتی شدند که باغی از باغ های دنیایی بود و تورات حدود جغرافیایی آن را هم مشخص می کند. خدا به آدم و حوا گفت از اینجا لذت ببرید اما به این درخت نزدیک نشوید و از آن نخورید که می میرید و آنها هم عمل می کردند تا اینکه حیوانی به نام مار پیدا شد و گفت می دانید خدا چرا گفته است که از این درخت نخورید؟ آنها گفتند چون می میریم، مار گفت نه، خدا می خواهد شما به این درخت نزدیک نشوید و از آن نخورید تا مثل خودش نشوید و چشمتان باز نشود. آدم حاضر نشد از میوه بخورد ولی وقتی حوا از میوه درخت کند و خورد به آدم هم از آن داد و او از آن خورد. همین که خوردند چشمشان باز شد. (تا اینجا از نقل تورات معلوم می شود که خداوند دروغ گفت چون وعد? مرگ بعد از خوردن میوه را داده بود. ولی وعد? مار درست از کار درآمد که گفته بود اگر بخورید چشمتان باز می شود و باز شدن چشم آنها به این معنی است که دیدند برهنه هستند. یعنی چیز جدیدتری را دریافتند. تا اینجا معلوم شد که بنا بر نقل تورات خدا هم دروغ گفت و هم اغواگری کرد و کمالی را از آدم و حوا دریغ می کرد.) بعد وقتی خدا در بعد از ظهر آمد که در باغ بخرامد، آدم و حوا را نیافت. گفت نکند از این میوه خورده اند و چشمشان باز شده است. (یعنی خدا نمی دانست و بعد دانست).(توصیفی کاملاً بشری) و آدم و حوا هم فوری پنهان شدند. خدا خطاب کرد که آدم کجایی؟ آدم گفت: من اینجا پنهان شده ام، خدا گفت: برای چه؟ گفت: بنده ای که به نام حوا خلق کرده بودی مرا اغوا کرد. بعد خدا از حوا پرسید حوا هم تقصیر را به گردن مار انداخت. خدا هم مار را نفرین کرد که تا ابد روی شکمت راه خواهی رفت و خاک خواهی خورد و حوا را نفرین کرد که درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو را مقهور مرد می گردانم. (دیگر نپرسید که گناه حوا چه ربطی به زنان دیگر دارد که درد زایمانشان زیاد شود چون یهودیت قائل است که ما همگی گنهکار هستیم به گناه ازلی چون پدر و مادر ما گناه کردند و هر کس که به دنیا می آید گنهکار است و بر مبنای همین آموزه در مسیحیت افراد را غسل تعمید می دهند تا او را از گناه آبا و اجداد هزاران سال پیش او پاک کنند.) و البته خدا بین مار و زن هم دشمنی انداخت به این صورت کرد که از آن به بعد مار پاشنه پای زن(ها) را نیش بزند و زن(ها) هم با پاشنه بر سر مار بکوبند!! حال این قصه را کلمه به کلمه از تورات می خوانیم:
« سفر پیدایش باب 2 آی? 3 : خدا روز هفتم را برکت داده و آن را مقدس اعلام فرمود زیرا روزی بود که خدا پس از پایان کار آفرینش آرام گرفت به این ترتیب آسمان ها و زمین آفریده شد. هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین را ساخت هیچ بوته و گیاهی بر زمین نروییده بود، زیرا خداوند هنوز باران نبارانیده بود و همچنین آدمی نبود که روی زمین کشت و زرع نماید اما آب از زمین بیرون می آمد و تمام خشکی ها را سیراب می کرد. آنگاه خداوند از خاک زمین آدم را سرشت سپس در بنی آدم روح حیات دمیده به او جان بخشید و آدم موجود زنده ای شد. پس از آن خداوند در سرزمین عدن، واقع در شرق، باغی بوجود آورد و آدمی را که آفریده بود در آن باغ گذاشت. خداوند انواع درختان زیبا در آن باغ رویانید تا میوه های خوش طعم دهند. او در وسط باغ، درخت حیات و همچنین درخت شناخت نیک و بد را قرار داد. از سرزمین عدن رودخانه ای به سوی باغ جاری شد تا آن را آبیاری کند، سپس این رودخانه به چهار رود کوچک تر تقسیم گردید. رود اول «فیشون» است که از سرزمین خویله می گذرد. در آنجا طلای خالص، مروارید و سنگ جزع یافت می شود، رود دوم «جیحون» است که از سرزمین کوش عبور می کند. سومین رود «دجله» است که به سوی شرق آشور جاری است و رود چهارم «فرات» است.
خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن کارکند و از آن نگهداری نماید و به او گفت: از همه میوه های درختان باغ بخور بجز میوه درخت شناخت نیک و بد زیرا اگر از میوه آن بخوری مطمئن باش که خواهی مرد. خداوند فرمود شایسته نیست که آدم تنها بماند؛ باید برای او یار مناسبی بوجود آورم. آنگاه خداوند تمام حیوانات و پرندگانی را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نام هایی به آنها خواهد گذاشت. بدین ترتیب تمام حیوانات و پرندگان نام گذاری شدند. پس آدم تمام حیوانات و پرندگان را نام گذاری کرد اما برای او یار مناسبی یافت نشد. آنگاه خداوند آدم را به خواب عمیقی فرو برد و یکی از دنده هایش را برداشت و جای آن را با گوشت پر کرد و از آن دنده زنی سرشت و او را پیش آدم آورد. آدم گفت: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او نساء باشد. چون از انسان گرفته شد. به این سبب است که مرد از پدر و مادر خود گرفته می شود و به همسر خود می پیوندد و از آن پس آن دو یکی می شوند. آدم و همسرش هر چند برهنه بودند ولی احساس خجالت نمی کردند. مار از همه حیواناتی که خداوند بوجود آورده زیرکتر بود. روزی مار نزد زن آمد و به او گفت: آیا حقیقت دارد که خدا شما را از خوردن میوه تمام درختان باغ منع کرده است؟ زن در جواب گفت: ما اجازه داریم از میوه همه درختان بخوریم به جز میوه درختی که در وسط باغ است. خدا امر کرده است که از میوه آن درخت نخوریم و حتی آن را لمس نکنیم و گرنه می میریم.» مار گفت: مطمئن باش نخواهید مرد. بلکه خدا خوب می داند زمانی که از میوه آن درخت بخورید چشمان شما باز می شود و می توانید خوب را از بد تشخیص دهید.
آن درخت در نظر زن زیبا آمد و با خود اندیشید: « میوه آن درخت دلپذیر می تواند خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد.» پس از میوه درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد. آنگاه چشمان هر دو باز شد و از برهنگی خود آگاه شدند، پس با برگهای درخت انجیر پوششی برای خود درست کردند. عصر همان روز آدم و زنش صدای خداوند را که در باغ راه می رفت شنیدند و خود را بالای درختان پنهان کردند. خداوند آدم را ندا داد: « ای آدم چرا خود را پنهان می کنی؟» آدم جواب داد:« صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم زیرا برهنه بودم پس خود را پنهان کردم.» خداوند فرمود:« چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟ آیا از میوه درختی خوردی که به تو گفتم نخوری؟» آدم جواب داد:« این زن که یار من ساختی از آن میوه به من داد و من هم خوردم.»
آنگاه خداوند از زن پرسید:« این چه کاری بود که کردی؟» زن گفت:« مار مرا فریب داد.» پس خداوند به مار فرمود:« به سبب انجام این کار از تمام حیوانات وحشی و اهلی زمین ملعون تر خواهی بود. تا زنده ای روی شکمت خواهی خزید و خاک خواهی خورد. بین تو و زن و نیز بین تو و نسل زن خصومت می گذارم. نسل زن سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه وی را خواهی زد.» آنگاه خداوند به زن فرمود:« درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزند خواهی زایید. مشتاق شوهرت خواهی بود و او بر تو تسلط خواهد داشت.» سپس خداوند به آدم فرمود:« چون گفته زنت را پذیرفتی و از میوه آن درخت خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری، زمین زیر لعنت قرار خواهد گرفت و تو تمام ایام عمرت با رنج و زحمت از آن کسب معاش خواهی کرد. از زمین، خار و خاشاک برایت خواهد رویید و گیاهان صحرا را خواهی خورد. تا آخر عمر به عرق پیشانی ات نان خواهی خورد.»
و اما اشکالاتی که از لحاظ منطقی به این متن وارد است:
1- خداوند به آدم و حوا گفته بود که اگر از میوه آن درخت بخورید خواهید مُرد. اما آنها خوردند و نمردند. پس خداوند به دروغ گفته بود که می میرید.
2- مار که یک حیوان بود از خدا راستگوتر بود و انسان را هدایت کرد هر چند بعداً مشکلاتی برای انسان پیش آمد اما در حرف مار اشکالی وجود نداشت چون گفت چشمتان باز می شود و این طور هم شد.
3- خدا هم مار را نفرین کرد و هم زن را: به گونه ای می توان گفت جنس درجه دوم بودن زن از این متن برداشت می شود. اینکه "دین زن را جنس دوم می داند." مغالطه و اشتباهی است که افراد زیادی را به ضدیت با دین کشاند و باعث انحرافات زیادی علیه ادیان شد هر چند که این اشکال فقط به یهود و مسیحیت بر می گردد و اسلام از آن مبراست. ( مثلاً سیمون دوبوار که بنیانگذار فمینیسم است کتابی را به نام «جنس دوم» نوشت و همانطور که گفته شد عبارت جنس دوم که بعضاً در نشریات ما عنوان می شود. اصطلاحی نیست که در بستر فرهنگ اسلامی ساخته شده باشد بلکه در فرهنگ و دین غربی شکل گرفته است.)
4- ذریه ای که بخاطر خطای مادر قرار است مجازات شوند.
5- خرامیدن خداوند در باغ به هنگام وزش نسیم.
6- طرح مسائل عوامانه ای مثل اینکه مار پاشنه زن را نیش بزند و او با پاشنه بر سرش بکوبد.
7- طرح مسائل غلط مثل آنکه مار محکوم است که خاک بخورد.
سؤال: چه اشکالی دارد این داستان تورات نمادین و به اصطلاح مجازی باشد؟
جواب: برداشت مجازی و کنایه ای از تورات نادرست است چون شرایط برداشت مجازی را ندارد. البته کتابی مثل دیوان حافظ را به راحتی می توان تفسیر مجازی کرد چون مؤیدات فراوانی برای این گونه تفسیر در آن وجود دارد.
نمونه ای از رفتار خدای تورات با بشر: سفر پیدایش باب 32 آی? 22
« شبانگاه یعقوب برخاست و دو همسر و کنیزان و یازده فرزند و تمام اموال خود را برداشته به کنار رود اروند آمد و آنها را از گذرگاه یبوق به آن طرف رود فرستاد و خود در همانجا تنها ماند. سپس مردی به سراغ او آمد و تا سپیدی صبح با او کشتی گرفت. وقتی آن مرد دید که نمی تواند بر یعقوب غالب شود بر بالای ران او ضربه ای زد و پای یعقوب صدمه دید. سپس آن مرد گفت: بگذار بروم چون سپیده دمیده است. اما یعقوب گفت: تا مرا برکت ندهی نمی گذارم از اینجا بروی. آن مرد پرسید نام تو چیست؟ جواب داد: یعقوب. به او گفت پس از این نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود. بلکه اسرائیل (خواهد بود) زیرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پیروز شده ای. یعقوب گفت در اینجا من خدا را رو به رو دیده ام و با این وجود هنوز زنده هستم. پس آن مکان را فنی ئیل(یعنی چهره خدا) نامید.»
یعقوبی که شب تا صبح با خدا کشتی می گیرد بر او غالب می شود و خدا مجبور می شود به او ضربه ای وارد کند تا او کمی سست شود و خدا بتواند به او بگوید مرا رها کن. بروم که صبح نزدیک است و من باید کار خدائیم را بکنم و یعقوب هم از او باج می گیرد که تو را رها نمی کنم تا مرا برکت دهی.(اگر او برکت دهنده است و این برکت گیر نیرو هم برکتی است.) خدا هم به او گفت تو از این به بعد اسرائیل باش. اسرا در عبری به چند صورت معنی شده است بعضی گفته اند اسرائیل یعنی بنده خدا (اسرا = بنده ، ئیل= خدا) اما قاموس کتاب مقدس می گوید اسرائیل یعنی کسی که بر خدا ظفر یافت.
سه مطلب که نشان می دهد کسی که با یعقوب کشتی گرفت و یعقوب بر او پیروز شد، خدا بود بیان می کنیم:
1- یعقوب در نهایت می گوید خدا را روبرو دیدم.
2- برکت گرفتن یعقوب از او
3- لقب یعقوب که اسرائیل است و در قاموس کتاب مقدس آمده است که اسرائیل به معنی کسی است که بر خدا ظفر یافت.( اصل کتاب مقدس به زبان عبری است اما نسخه عبری بسیاری از کتاب های آن از بین رفته است و ترجمه یونانی آن باقی مانده است.)
نمونه ای که در آن خدا از کرده خود پشیمان می شود. سموئیل اول باب 15 آی? 10
« به همین سبب خداوند به سموئیل فرمود:« متأسفم که شائول را به پادشاهی برگزیدم چون از من برگشته و از فرمان من سرپیچی کرده است.»
سؤال یک دانشجو: وقتی خداوند به ما نعمتی را می دهد و ما از آن نعمت استفاده نمی کنیم و خدا آن نعمت را از ما پس می گیرد آیا این پشیمانی خدا نیست؟
جواب: نه، خداوند متعال در علم خود می داند که تا سن 35 سالگی به شما نعمت جوانی را می دهد. خدا از قبل می داند که شما را از راحتی بیرون خواهد کشید و به سختی خواهد انداخت اما متن تورات می گوید که خدا گفت من پشیمان شدم که این کار را کردم یعنی خدا از آینده خبر نداشت و حالا که دید پشیمان شد.
پیامبرانی که تورات معرفی می کند چه کسانی هستند؟
نسبت شراب خواری و انجام اعمال فسق و فجور به داوود پیامبر: کتاب دوم سموئیل باب 11 آی? 2
« یک روز هنگام عصر داوود از خواب برخاست و برای هوا خوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت. وقتی در آنجا قدم می زد چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود. داوود یک نفر را فرستاد تا بپرسد آن زن کیست. معلوم شد که اسمش بتشبع دختر الیعام و زن اوریای حیتی است. ( اوریاء سرباز مجاهدی بود که به نفع داوود و با کافران می جنگید.) پس داوود چند نفر را فرستاد تا او را بیاورند. وقتی بتشبع نزد او آمد داوود با او همبستر شد. سپس بتشبع خود را با آب طاهر ساخت و به خانه برگشت. وقتی بتشبع فهمید که حامله است، پیغام فرستاد و این موضوع را به داوود خبر داد پس داوود برای یوآب که فرماند? شوهر این زن در جبهه های جنگ بود این پیغام را فرستاد: اوریای حیتی را نزد من بفرست.» وقتی اوریا آمد داوود از او سلامتی یوآب و سربازان و اوضاع جنگ را پرسید. سپس به او گفت: « حال به خانه برو و استراحت کن.» بعد از رفتن اوریا، داوود هدایایی نیز به خانه او فرستاد. اما اوریا به خانه خود نرفت و شب را کنار دروازه کاخ پیش محافظین پادشاه بسر برد. وقتی داوود این را شنید اوریا را احضار کرد و پرسید: چه شده است؟ چرا پس از این همه دوری از خانه دیشب به خانه نرفتی؟ اوریا گفت: صندوق عهد خداوند و سپاه اسرائیل و یهودا و فرمانده من یوآب و افسرانش در صحرا اردو زده اند، آیا رواست که من به خانه بروم و با زنم به عیش و نوش بپردازم و با او بخوابم؟ به جان شما قسم که این کار را نخواهم کرد.
داوود گفت: پس امشب هم اینجا بمان و فردا به میدان جنگ برگرد. پس آن روز و روز بعد هم در اورشلیم ماند. داوود او را برای صرف شام نگه داشت و او را مست کرد. با این حال اوریا آن شب نیز به خانه اش نرفت بلکه دوباره کنار دروازه کاخ خوابید. بالاخره صبح روز بعد داوود نامه ای برای یوآب نوشت و آن را بوسیله اوریا برایش فرستاد. در نامه به یوآب دستور داده بود که وقتی جنگ شدت می گیرد اوریا را در خط مقدم جبهه قرار بدهد و او را تنها بگذارد تا کشته شود. پس وقتی یوآب در حال محاصره شهر دشمن بود، اوریا را به جایی فرستاد که می دانست سربازان قوی دشمن در آنجا می جنگند. مردان شهر با یوآب جنگیدند و در نتیجه اوریا و چند سرباز دیگر اسرائیلی کشته شدند. وقتی اوریا گزارش جنگ و شکست خوردن لشکر خود را برای داوود می فرستاد به قاصد گفت: وقتی این گزارش را به عرض داوود پادشاه برسانی ممکن است او عصبانی شود و بپرسد: چرا سربازان تا این اندازه به شهر محاصره شده نزدیک شدند. مگر نمی دانستند که از بالای حصار به طرفشان تیراندازی خواهد شد مگر فراموش کرده اند که ابیملک در تاباص به دست زنی کشته شد که از بالای حصار به طرفشان یک سنگ آسیاب دستی روی سرش انداخت؟ آن وقت بگو اوریا هم کشته شد.
پس آن قاصد به اورشلیم رفت وبه داوود گزارش داده و گفت افراد دشمن از ما قوی تر بودند و از شهر خارج شده و به ما حمله کردند ولی ما آنها را تا دروازه شهر عقب راندیم. تیراندازان از بالای حصار ما را هدف قرار دادند. چند نفر از سربازان ما کشته شدند که اوریای حیتی هم در میان ایشان بود. داوود گفت: بسیار خوب به یوآب بگو که ناراحت نباشد چون شمشیر فرقی بین این و آن قائل نمی شود. این دفعه سخت تر بجنگید و شهر را تسخیر کنید در ضمن به او بگو از کارش راضی ام. وقتی بتشبع شنید شوهرش مرده است عزادار شد. بعد از تمام شدن ایام سوگواری داوود بتشبع را به کاخ سلطنتی آورد و او نیز یکی از زنان داوود شده از او پسری به دنیا آورد. اما کاری که داوود کرده بود در نظر خداوند ناپسند آمد.»
در جای دیگر دارد که چون داوود این کار را کرده بود، خداوند پسران داوود را بر زنان داوود مسلط کرد که در جلوی آفتاب (تعبیر مجازی یعنی جلو چشم همه مردم) به زنان داوود (یعنی به نامادری های خودشان) تجاوز کردند.
در جای دیگر دارد که لوط پیامبر از شهری که در آن ساکن بود با دو دختر فرار کرد و در غاری ساکن شد و سالها گذشت و پیر شد. دختران او با هم گفتند که پدر ما پیر شده است و ما هم خواستگار نداریم پس پدرمان را مست کنیم و با او همبستر شویم و هر دو این کار را کردند و همبستر شدند وحامله شدند و دو پسر زائیدند. یکی سرآمد بنی عمون شد و دیگری سرآمد قبیله موآب.
فهرست نسبت های کذبی که در تورات به پیامبران خدا وارد شده است:
1- فسق و فجور داوود سموئیل 2 باب 11 از آی? 2
2- خدا پسران داوود را بر زنان داوود مسلط کرد. سموئیل 2 باب 11 آی? 11 و 12
3- فسق لوط با دخترانش سفر پیدایش باب 19 آی? 30
4- ارتباط یعقوب پیامبر با یک زن سفر پیدایش باب 19 آی? 11
5- دختر یعقوب مورد تجاوز عده ای قرار گرفت سفر پیدایش باب 34 آی? 1 و2
6- سلیمان کار مورد نهی خدا را انجام داد و قلبش به بتها متمایل شد و بتکده درست کرد و قلب او از خدا رجوع کرد. کتاب اول پادشاهان باب 11 آی? 1
7- خدا خواست موسی را بکشد ولی صفه زن موسی، موسی را اینکه توسط خدا کشته شود نجات داد. سفر خروج باب 4 آی? 21 و 24
8- موسی ستمکار است و به قتل کودکان و افتادگان فرمان می دهد و به آتش زدن خانه ها امر می کند. سفر اعداد باب 31 آی? 9
9- خدا به اشعیا نبی دستور می دهد که سالهای متمادی بین مردم پای برهنه و لخت راه برود. سفر اشعیا باب 20 آی? 2
10- ارمیای نبی باید زنجیر و یوغ بسازد و به گردن خود اندازد سفر ارمیا باب 27 آی? 1
و انبیای دیگری نظیر خرفیان نبی، هوئع نبی، هارون نبی، ابراهیم و یوشع نیز در عهد عتیق مورد اتهامات نا بجا قرار گرفته اند. برای بررسی وجه انبیا در کتب مقدس می توان به کتب زیر مراجعه کرد.
- الرحله المدرسیه (مدرسیه سیار)
- الهدی الی دین المصطفی
- انیس الاعلام
- خلاصه الکلام
چهره خدا در تورات
1- خدا از کرده خود پشیمان می شود. سموئیل اول باب 15 آی? 10
2- خدا پیمان شکن است. سموئیل اول باب 2 آی? 2
3- خدا نادان است و بدون نشانه در خانه مؤمنین از کافران را تشخیص نمی دهد. سفر خروج باب 12 آی? 12
4- خدا با انسانی کشتی می گیرد. سفر پیدایش باب 32 آی? 24
5- خدا دروغ می گوید و دروغ او را حیوانی چون مار بر ملا می کند سفر پیدایش باب 3 آی? 3
6- خدا از آسمان می آید تا بین کلام مردم تفرقه اندازد و آنها را به تشویش اندازد. سفر پیدایش باب 11 آی? 1
7- خدا چیزی می گوید و بعد آن را به نحو دیگری تغییر می دهد. سفر پیدایش باب 3 آی? 6
8- خدا دستور به قتل عام تمام موجودات دارای روح حتی حیوانات می دهد. 20-18
9- خدا به صورت بشر است. 1-26
10- خدا گیسوان دارد. دانیال 7-9
11- خدا دو پا دارد. سفر خروج 24-10
12- خدا فرشته است و فرشته خداست. سفر پیدایش 16-1
13- خدا راه می رود. سفر پیدایش 3-8
14- خدا به مکان فرود می آید. سفر خروج 19-20
15- خدا مسکن دارد. فرامیر 132-13
16- خدا به میان ابر ها فرود می آید و جلوی روی کسی می خرامد. سفر خروج 34-5
17- خدا جای کسی را که پنهان شده است را نمی داند. سفر پیدایش 3-9
18- خدا بر عملش تأسف می خورد. سفر پیدایش 6-6
19- خدا فرشته می شود و فرشته خدا می شود. سفر پیدایش 18- 1سفر پیدایش 19-1
20- نادانی خدا بیشتر از نادانی مردم است. قرنتیان 1-25
معرفی چند کتاب برای بررسی بیشتر دین یهودیت و مسیحیت
1- چهار مقاله درباره مسیحیت و عهدین
2- راهنمای یهود و نصاری
3- حقیقت مسیحیت
4- اعاجیب الاکاذیب (شاخ دارترین دروغ ها)
5- محضرالشهود فی ردالیهود- حاج بابای قزوینی یزدی (یک یهودی الاصل مسلمان شده) کتاب به زبان فارسی است
6- سیف المؤمنین فی القتال المشرکین (ترجمه، شرح و نقد سفر پیدایش)- پدر آنتونیو دوجزو (با نام اسلامی جدید الاسلام)
7- اقامه الشهود فی رد الیهود – نقد تورات از یک یهودی مسلمان شده (کتاب به زبان فارسی است)
8- ماذا فی کتب النصاری انیس الاعلام
9- نضج التلمود
10- نقد و نگرشی به تلمود
در پایان این مطلب را اضافه می کنیم که ساحت انبیاء بنی اسرائیل از این اتهامات به دور است.