94/4/22
12:37 عصر

متن عاشقانه

بدست نازی | admin در دسته

 

در قاب این آیینه ها خود را نمی بینم

چیزی به جز یک بهت بی معنا نمی بینم

دنیا به زشتیهای پلک فهم من خندید

شاید شبــیه مردم دنـیا نمی بینم 

گنجشک روحم لابلای شاخه ها یخ زد

نه ! سنگ هم در دست آدمها نمی بینم 

تصویری از تبعیض سرد چشمها آری

در این برودت ذرهای گرما نمی بینم 

در منطق این نیمه آدمهای قلابی

جایی برای عشق هم حتی نمی بینم

 .....

چند متن دیگر در ادامه مطلب