داشت محوطه رو آب و جارو می کرد.
به زحمت جارو رو ازش گرفتن
ناراحت شد و گفت : بذار خودم جارو کنم
اینجوری بدی های درونم هم جارو میشن
کار هر روز صبحش بود،کار هر روز یه فرمانده لشگر..
بابا شهید همت و میگم دیگه....
بدست نازی | admin در دسته
به زحمت جارو رو ازش گرفتن
ناراحت شد و گفت : بذار خودم جارو کنم
اینجوری بدی های درونم هم جارو میشن
کار هر روز صبحش بود،کار هر روز یه فرمانده لشگر..
بابا شهید همت و میگم دیگه....