سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/23
9:16 عصر

باید از نو شروع کرد ...

بدست نازی | admin در دسته

رفتم نشستم کنارش گفتم :

 برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟

 گفت : بفروشم که چی ؟ تا دیروز می فروختم که با پولش 

آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ،

 با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟

 گفتم : بخرم که چی ؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم 

امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...! اشکاشو که پاک کرد 

 یه گـل بهم داد گفت :بگیر باید از نو شروع کرد 

تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم...