سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/2/1
1:43 صبح

تبار وخانواده زرتشت

بدست نازی | admin در دسته

نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود. پدر زردشت پروشاسپه ( دارندهء است پیر ) و مادرش دوغدو و جد پدریش ( پیترگتراسپه ) نام داشت. زردشت چهار برادر داشت. او سه بار ازدواج نموده بود و زن سومین او که در بخدی ( بلخ ) به عقد او درآمده بود، دختر ( فره شه و شتره ) برادر جاماسپ ( وزیر گشتاسپ .اسب تیز رو) بنام ( هودوی ) بود. زردشت سه پسر و سه دختر داشت که هر یک وظایفی بس عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او روحانی، پسر دوم جنگجو و پسر سوم شبان بوده است. زمان زندگانی زردشت به یقین معلوم نیست ولی به موجب روایات کتب زردشتی وی در حدود سال 660 ق. م بدنیا آمده، در سن 23 سالگی منزوی شده و در سن سی سالگی ( 630 ) مدعی رهنمایی گردیده و در سن 77 سالگی هنگام هجوم ارچاسپ تورانی در آتشکدهء بلخ بدست توربراتور (براترکرش) تورانی کشته شده است. اما محققان در مورد تاریخ تولد او متفق رای نبوده، برخی تولد او را در حدود 588 ق. م گفته اند. زادگاه و نسب زرتشت ن کیش با مزه پی یش از همه رهنمون فرموده اشوزرتشت اسپنتان است که در شهر (ری ) ، تولد یافت. ری در اوستا (رغه) و در پهلوی (رگا) می باشد. شرح خانواده و نیاکان ان و خشور پاک مفصل آیینه آیین مزده یسنی نوشته شده است. (اسم پدرش پوروشب، مادرش دغرو بوده. سلسله نسبت پیامبر در پشت چهل و پنجم به کیومرث می رسد که بنیاد گذار خاندان پشیداریان بوده است.) لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده است صفت یا عنوان پیغمبر می باشد. هر یک از نوع بشر باید به ان صفت آراسته باشند و بدون تحصیل این صفت پاک نتوان مقامات عالی دیگر را بدست آورد. زیرا چون روح و جسم پاک شود دیگر آلایشی که مانع ترقی انسان به مراتب عالیه باشد وجود نخواهد داشت و ظلمتی که عائق و مانع بینایی و تشخیص واقعی است با نور تقدیس جسم و روح که عین اعتدال است تباه و ناپدید خواهد شد.به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت از سلسله (مه آبادیان ) بوده که لفظ مه آبادیان جمع مرکب از دو لفظ است. اول «مه» به معنی بزرگ ، دوم «بود» به معنی روشن ضمیر. اصلا" مها بودیان یعنی روشن ضمیران بزرگ و به مرور زمان واو «بود» به الف تبدیل گردید و مهابادیان یا مه آبادیان شده است و اگر به اصطلاح امروزه هم مه آبادیان بگیریم به معنی آبادی بخشندگان بزرگ می شود. بود که به معنی روشن ضمیر باشد در اوستا سوشیانس یا سیوشانس می باشد که به معنی سودرتان بزرگ است و این لفظ برای وخشو دان و روشن ضمیرانی اطلاق شده که در سلسله مه آبادیان باشند نه از سلسله های دیگر و از سلسله مه ابادیان سوشیانسهای متعددی ظهور نموده اند تا آنکه اشوزرتشت کامل ترین سوشیانس پدیدار شده، آیین یکتاپرستی را تکمیل و در ان سلسله ختم کرده است. سلسله مه آبادیان پیوسته ناظر به ترقیات نوع بشر بوده و هر یک به مقام قدرت روشن ضمیری خود در پاک داشتن این جهان از ناپاکان سعی بلیغ نموده اند چنانکه فریدون پسر ابتین که از نیاکان اشوزرتشت است با توجهی روحانی ریشه ضالمان ضحاکی را برانداخت. نسبت زرتشت در پشت پانزدهم به منوچهر می رسد. منوچهر هم از نواده های ایرج پسر فریدون است بنابراین نسبت اشوزرتشت به فریدون می رسد.

نقل از وحید چمن آرا