سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/12/24
12:36 صبح

کودکان افغان، کاربدون مرز

بدست نازی | admin در دسته

      گیتا صالحی

به مرزرسیده بودم ، جایی که سرزمین افغانستان شروع می شود. ماشین ها ی سنگین می آیند ومی روند ومردم که گاهی می دوند وگاهی راه می روند وکودکان. کودکانی که درهمین بدو ورود دنبال من راه می افتند و می خواهند چمدانم را حمل کنند. کودکانی که با دستان کوچک وترک خورده شان، بارسنگین مسافران را به دوش می کشند ولبخند می زنند. ازورودی مرزتا جاییکه مسافران بتوانند سوارماشین شوند، باید چند متری را پیاده روی کنند. مسیری که پرازسنگ وخاک وگل است. کودکان زیادی با دست خالی یا گاهی با فرغون وگاری به استقبال مسافران می آیند و برای مقدارناچیزی پول، چمدانهای مسافران را حمل می کنند. تعدادی از آنها دنبال من حرکت می کنند. می خواهند چمدانم را حمل کنند. می خندند. وقتی که می گویم، نه ، بازهم می خندند. یکی ازآنها می ماند و بقیه می روند.