با عوض شدن تیم دولت در خرداد نود ودو، همه منتظر بودند تا دستی به سر و روی ادارات و سازمان ها کشیده شود. با توجه به این نکته اگر بخواهیم از بحث خراب شدن ساختار و تغییر و تحول در طی دو دهه اخیر عبور کنیم، از بلاتکلیفی و ضرر و زیانهای دوره ی زمانی این تحولات نمی توانیم بگذریم. بعضی تا متوجه می شوند پایه های میز مدیریتی به تزلزل افتاده، کار را رها کرده و به فکر احساس تکلیف در مکان دیگر هستند، بعضی هم به فکر پاداش و تقدیرِهمکارانشان از جیب بیت المال می افتند، بعضی هم با دست و پا زدن به فکر ابقاء خود هستند.
آیا فکر کرده اید: چرا تاکنون برای اداره ما رییس انتخاب نشده است؟ چرا ما باید فکر کنیم رییس نداریم؟ آیا اداره ما در کما بسر می برد؟
سه فرض را در لا به لای نظرات شما خوانندگان جمع بندی نمودیم:
فرض اول: آقای وزیر به جستجوی یک مدیر قدرتمند و کاراست، تا این منطقه حساس را تحویل ایشان دهد.
فرض دوم: آقای وزیر به هر کس پیشنهاد این اداره را می نماید، می ترسد این اداره شخم زده را تحویل بگیرد.
فرض سوم: همان چیزی است که این روزها شایعه شده است، ابقای رییس و تلاش و لابی!
با توجه به مطالب فوق و فرضهای ذکر شده، به نظر شما چرا آقای رییس می خواهد ابقا شود؟ آیا می خواهد خدمت خود را کامل کند و طرح های بر زمین افتاده را تمام نماید؟ بهره برداران را دوست دارد؟ چرا آقای رییس به دنبال سفرهای شهرستانی است؟ چرا شش ماه یکسره می گفت: با قدرت ایستاده ایم،اما کاری ندیدیم؟ براستی ماندن رییس یعنی تغییر روشهای مدیریتی؟ تکلیف برنامه های یک و 50 چه می شود؟
از سوالهای فوق که بگذریم، یک مساله ذهن ما را درگیر کرده است، هزینه ماندن آقای رییس با چه کسانی است؟ مثلاً آقای رییس به فلان مدیر می گوید: تلاش کنید تا من بمانم.
یا به فلان بزرگ دینی می گوید: به وزیر سفارش من را کنید.
یا فلان مراسم تقدیر از نمونه ها را به فضای لابی و حمایت نماینده مجلس و… تبدیل می نماید.
یا در بازدیدها برای شهرستانها که در پرداخت پول آب و برق و بنزینشان وامانده اند، هزینه تراشی می کند.
یا فلان بهره بردار باید هزینه پذیرایی آقای رییس و همراهانش را بدهد…
در پایان یاد سخن بزرگی افتادم که می گفت: اگر خواستی «تقوای اداری» یک نفر را بسنجی، ببین وابستگی اش به میز مدیریتیاش چقدر است؟ اگر دیدی خلع مسئولیت شد و جیغ زد، بدان آن فرد از تقوا در مسئولیتش بهره ای نبرده است؟!
سایت یک و دو
01/10/1392