در اردیبهشت ماه سال 1382 خورشیدی، رضا امیرخانی که داستان نویسی تواناست - به نظر من - در سایت "لوح" لیستی صد و چندتایی از کتاب های رمان قرار داد که بعدها در کتابی به نام "سرلوحه ها" - شامل نوشته های هفتگی او در همان سایت - نیز منتشر شد.
با توجه به اینکه به زمان برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نزدیک می شویم، مناسب دیدم که این فهرست را بازنشر کنم. ابتدا مقدمه ای که امیرخانی بر این فهرست نوشته را می نویسم و سپس در ادامه ی مطلب می توانید فهرست را بخوانید:
«اولا صد تا بیشتر شد، گفتیم صد و ده تا بشود تیمنا و تبرکا، آن هم نشد! می توانید خودتان تا صد و ده را پر کنید. ثانیا برای بعضی از کتابها که ترجمههای متعدد داشت، ترجمهی بهتر را -به انتخابِ خودم!- برگزیدم. ثالثا نه کسی با خواندنِ رمان بی دین می شود، نه دیندار، این هر دو، کارِ آخوند است! رابعا اینچنین سیاههای را آنچنان که پیشتر گفتهام، قدیمها ناصرزادهی عزیز به ما -به دوستانم و نه به من!- پیشنهاد کرده بود، اما از آنجا که سیاههی وی را نیافتم، سیاههی خود را نوشتم، که یحتمل حذف و اضافاتی دارد. خامسا شاید بعضی از رمانهای تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آنطرفِ قضیه شاید بعضی از رمانهای قدیمی را نیز فراموش کرده باشم، مثلِ "هکلبری فین" یا "تام سایر". این به آن در. سادسا در این سیاههی رمان، کتابهایی وجود دارند که اصالتا رمان نیستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بایرامی. سابعا اگر پنج دقیقهی دیگر به من وقت می دادند، نامِ بیست رمانِ دیگر را اضافه می کردم، و یحتمل نامِ ده کتاب را نیز حذف. اما به هر رو شما می توانید مطمئن باشید که از این صد و اندی، دستِ کم پنجاه تا را باید (حتا در دورانِ سپری شدهی بایدها و نبایدها!) باید خواند... ثامناً -که خیلی سخت است- همان هشتماً! بعضی از جاهای خالی را که بدجوری توی ذوق می زد با توضیحاتی بی ربط پر کردهام. ترتیب هم کاملا تصادفی است. تاسعاً این قلم آنقدر از استعداد و فروتنی توامان برخوردار می باشد که کارهای خودش را در این سیاهه نیاورده باشد. منتقدانِ گرامی بی جهت دنبالشان نگردند!!!»