94/4/15
2:13 صبح

بازهم امشب...

بدست نازی | admin در دسته

چقدر امشب سریع میگذره خدا

وقت کم میارم باهات حرف بزنم چقدر زود داره به سحر نزدیک میشه...

نگاهت می کنم و ازت میخوام اون اتفاق بزرگ رو در وجودم ایجاد کنی... اون اتفاق...

استغفرالله ربی و اتوب الیه

چرا ازت اینقدر توقع دارم ... توقع دارم یه شبه منو ببخشی. تقصیر من نیست تو خیلی کریمی همینه که منو  پررو کرده. 

یه شبه آره یه شبه این همه سال عصیانو این همه بار گناهو... 

همین امشب میخوام دستمو بگیری یه چیزی بهم نشون بدی. 

به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن

یه سرم به من بزن ای خوب خوبا ، خداجون

ای خدااا..... 

الهی العفو الهی العفو

ای خدااا...

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببره

حیف باشه که تو باشی و منو غم ببره