سفارش تبلیغ
صبا ویژن

93/10/7
5:23 عصر

شکستن غرور...

بدست نازی | admin در دسته

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست

عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

 

ناگهان دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

 

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید

هی صدا در کوه, هی "من عاشقت هستم" شکست

 

بعدِ تو آیینه های شعر , سنگم میزنند

دل به هر آیینه, هر آیینه ای بستم شکست

 

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد

قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست...

                                       آنچه را نشکستم شکست...