شکست انگلیسی ها درتطمیع سردارشهید احمدخان تنگستانی
همان گونه که می دانید،یکی از استعمارگران قرن نوزدهم میلادی،انگلیس بودکه باحضوراشغالگرانه اش درکشورهای مختلف- به ویژه کشورهای آسیایی-جنایتهای بی شماری علیه مردم این کشورهامرتکب می شد.
آنان در طول دوران حضور زورگویانه اشان در ایران، دخالت های فراوانی در امور کشورمان کرده اند.ازجمله به طورمستقیم وعلنی در مسأله ی "هرات" دخالت نموده، اسباب جدایی این منطقه را از ایران فراهم کردند. در همین راستا، دو بار دخالت نظامی کرده،جنوب ایران – به ویژه مناطقی از استان بوشهر را با نیروی فراوان نظامی به اشغال درآورده،و با استفاده از سایر اهرم هایی که در اختیار داشت، حکّام بی عرضه ی قاجار را وادار به تسلیم دربرابر خواسته های استعمارگرانه وتفرقه افکنانه ی خویش نموده است.
مقطعی که در این مجال به آن می پردازیم، سال 1273قمری،مطابق با1856میلادی، دوران حکومت محمّدشاه قاجارمی باشد که وی جهت سرکوب کردن حاکم شورشی هرات، دستور لشکرکشی به آن جا راصادرکرد.انگلیسی های مداخله گر،بر اساس منافع استعمارگرانه ی خویش، دست به کار شده، به شیوه های گوناگون،از دیپلماسی گرفته تا تطمیع و تهدید و دخالت سیاسی و در نهایت دخالت نظامی، وارد عمل شدند. آن ها هنگامی که از این راه ها، موفّق به رسیدن به هدف شیطانی خویش نشدند، به خلیج فارس لشکرکشی کرده، ابتدا جزیره ی بی دفاع خارک را اشغال نموده،سپس به سوی بوشهر پیشروی کردند.
حسنعلی خان قوام – دریابیگی وقت بوشهر – که از ضعف حکومت در دفاع از منطقه ی مرزی بوشهر خبر داشت، پیکی سریع السیر به تنگستان فرستاد و از باقرخان تنگستانی کمک طلبید. او نیز بلافاصله، با تفنگچیان خویش، از دالکی حرکت کرد و به فرزند ارشدش _ احمد که حاکم اهرم بود – پیغام فرستاد که در بوشهر به او بپیوندد. آنان شبانه به منطقه ی ریشهر رسیدند و در قلعه ی متروک و ویرانه ی آن مستقر و آماده ی دفاع از مرزهای نیلگون خلیج فارس شدند.
قبل از شروع جنگ ریشهر در سال 1273 هجری قمری (مطابق با 1856 میلادی) ، انگلیسی های متجاوز که قبلا ضرب شست تنگستانی های دلاور را چشیده بودند، برای ایجاد شکاف در صف متحد یاران باقرخان تنگستانی، خواستند از تخصص ذاتی خویش یعنی حیله گری و مکاری استفاده نموده ، فرزند ارشد او – احمد – که فرماندهی تنگستانی های مدافع بوشهر را به عهده داشت ، با تطمیع و تهدید، از جنگیدن با خویش منصرف سازند تا با خیال راحت به سمت بوشهر پیشروی کرده ،سریع تر و راحت تر اینجا را اشغال نمایند.
برای رسیدن به مقصود خویش ، از طریق دوستی وارد شدند ، زیرا گزینه ای مناسب در اختیار داشتند. او کسی نبود جز منشی کنسولگری انگلیس در بوشهر، که ازقضا او نیزاحمد نام داشت.
شرح مختصراین ماجرا که درکتاب « دوستداران وطن » آمده است را با هم مرور می کنیم:
«گویند، در همان هنگامی که آن جوانمردان ورود به قلعه بهمنی نموده بودند، میرزا احمد خان نامی که منشی بالیوزخانه انگلیس بود وبا احمد خان سابقه وداد و رشته ی اتحادی داشت ، مکتوبی به وی نوشت و وی را از مجادله با انگلیسیان بترسانید که : " پنجه با شیر و مشت به شمشیر زدن کار خردمند نیست . "
احمد خان را طبعی وقّاد و ذهنی موزون بود ؛ در مراسله او این دو شعر را بنوشت :
احمدا ! ای که شاه خوبانی بی بی بخت باد دمسازت
چار آسیم و ما نمی ترسیم از سه لکاته و دو سربازت » (1)
جواب قاطع ومحکم شهید احمد خان به دوست سابقش، حاکی از مناعت طبع و بلندی همّت او بود که به هیچ بهایی حاضر نبود در آسایش زندگی کند، در حالی که دشمن درصدد اشغال قسمتی از خاک میهنش برآمده بود. گرچه از سوی دولت مرکزی وحکومت وقت بوشهر، هیچ گونه کمکی به او نشده بود، بلکه کارشکنی وبی مهری نیز شده بود. هرکدام از این عوامل به تنهایی می توانست مستمسکی باشد تا او از ورود درجنگی نابرابر با ابرقدرت زمان ، پرهیز نموده با قبول آن پیشنهاد، به گوشه ای خلوت رفته، به زندگی آرام خویش ادامه دهد. اما این جوانمرد که خون مردانگی در عروقش جریان داشت و درس چگونه زیستن را در مکتب عاشورا فراگرفته بود، با این جواب دندان شکن مشت محکمی به دهان انگلیسی های مدعی تمدن و انسانیت کوبید و به همراه مردانش، مردانه دربرابر آنان ایستاد و پس از کشتن تعداد زیادی از آن متجاوزین، با تعدادی از یارانش به شهادت رسید و با این کارش دشمن را به تحسین واداشت.بنابرنقلی که سینه به سینه منتقل شده است،متجاوزین انگلیسی که ازیک طرف مناعت طبع اورادیده بودند وازطرف دیگرشجاعتش درعرصه نبردرابه تلخی تجربه کرده بودند،پس پایان جنگ،جسد اورابااحترام توسط 200سربازبه طرف تنگستان تشییع کردندوتحویل خانواده اش دادند.
-----------------------------------------------------------
پی نویس ها :
1. سردار احبی سنگه لاهوری ، « دوستداران وطن » ، به نقل از کتاب" تاریخ رجال ایران درقرون 14،13،12"تألیف مهدی بامداد،ص80.
عبدالمحمّد جمالی