ای مالک ملک دلم مجنون ترین لیلای من
ای پادشاه دلبری ما را کجا ها می بری
مستم ز جام بوسه ات نازم به چند صد می خری
گر عاشقانه خواهی ام مستی و عقل دورند ز هم
دل را خرد راهی ندید باده به دست دل دهم
مرا ز من نکن جدا زیبا ترین بعد خدا
دیدار تو در یک نگاه هر دم نیازم در دعا
گل در گلستان دلم عطر تو را دزدیده است
آن خال ابروان تو دست دلم ببریده است
صاحب ترین صاحب دلم بعد خدایی خوشگلم
دوریه تو خاتون من شده تنها این مشکلم
آغوش تو رویای من ای عشق نا پیدای من
من قیسم و مجنون تو تنها ترین لیلای من