یه شعری یه دوست شاعرم داشت که می گف:
"خسته ام
دلگیرم
تو کجایی؟
زیر کدام باران؟
در انتظار کدام لب و آغوش ایستاده ای؟..."
بقیه اش یادم نیس. اما تا اینجاش حکایت این روزای منه
بدست نازی | admin در دسته
یه شعری یه دوست شاعرم داشت که می گف:
"خسته ام
دلگیرم
تو کجایی؟
زیر کدام باران؟
در انتظار کدام لب و آغوش ایستاده ای؟..."
بقیه اش یادم نیس. اما تا اینجاش حکایت این روزای منه