به لطف کلاس داستان نویسی مروری داشتم به کتاب خسی در میقات نوشته جلال آل احمد
داستان ریتم خاص خودش رو داشت گاهی تک ضرب و شلاقی و گاهی بسیار آرام
جلال طی این سفر از منا گفته بود جایی که امروز یادآور تلخ ترین و غم انگیز ترین حادثه است
در سفرنامه به خوبی مشخص است که منا سالها پیش هم همین قدر اوضاع نابسامانی داشته
حادثه یازده سپتامبر در اثر شهریار مندنی پور در داستان آبی ماورای بحر حکایت دردآور دیگریست
دارم به این فکر میکنم حالا که متحدین داره کم کم مشخص میشه احتمالا خیلی زود باید منتظر
جنگ جهانی سوم باشیم
انگلیس و سعودی ها بد جور هوای همو دارن انگار
امریکا و اسراییل از طرف دیگه فلسطین و سوریه و روسیه و افغانستان و عراق و در نهایت ایران
دارم به این فک می کنم اگه جنگ بشه احتمالا جز کسانی هستم که برم جلو
نمی ترسم مدت هاست احساس می کنم نیاز به مردن دارم
دل کندن از وابستگی ها ترسناک تر از مرگه
به شرط اینکه هنوزم وابسته باشی . خوب البته منم وابستگی دارم اما نه مث قبل
خیلی وقته دل کندم از خیلی ها و خیلی چیزا ... برای همینه که میگم نمی ترسم
ترس من از بیهودگیست
دلم می خواد وقتی اسیر خاک شدم حداقل شرمنده خاکم نباشم