«این قافله ی عمر عجب می گذرد»
شوال و محرم و رجب می گذرد
این قافله مثل فرفره می چرخد
هم بر متاهل و عزب می گذرد
گر آب گذشت از سرت در دنیا
چه یک وجب و چه صد وجب می گذرد
بر کام هر آن که نام او ایرانی است
مثل عسل و لوز و رطب می گذرد
بر ما که خوشیم مثل روز ِ روشن
بر اهل فرنگ مثل شب می گذرد
در این ور ِ آب سالم و خرسندیم
در آن ورِ آب در تعب می گذرد
افسوس که در لندن و پاریس و ژنو
وقتی که رسید جان به لب می گذرد
از ما همه ی امورمان رو به جلو
از خارجیان رو به عقب می گذرد
«جاوید»به خنده گفت در کشور ما
هر لحظه ی عمر با طرب می گذرد!!
************
شدم مداح و کاری شاق کردم
همیشه در سخن اغراق کردم
به لطف کارهای شمر و خولی
حساب بانکی ام را چاق کردم
و بعدش بابت رد مظالم
بیلاخی را از آن انفاق کردم!!