سرد و بی طاقت و یک ریز ، دلم میلرزد
دو قدم مانده به پاییز ، دلم میلرزد
...
احوال نوشت :
- بعد از 4 سال دوباره میتونم کنار یکی ازبهترین دوستام باشم :)
- میریم میایم .. و من نگران یک موبایل قرمز درب و داغون دست دوستمم .. و البته نگران آدم توی قلبش !
- از دوستی های مدت دار بیزارم (!) ولی مجبوریم تحمل کنیم
- دانشجوها کم پیدا شدن !
- صمیمی ترین دوستم تا متاهل شدنش چیزی نمونده و من به اندازه یک دنیا باهاش کار دارم
- پیش دانشگاهی عزیز هم خوبه سلام میرسونه >____<
- بچه که بودیم سر صف ناظممون میگفت روحیه و ما داد میزدیم عالیه .. کاش که عالی باشه
- دلتنگیم :) خیلی !
"هزاران نویسنده ی بلاگفایی دیگر نمینویسند ... بلاگفا به تاریک خانه ای"پر از خاطره"تبدیل شده "