94/7/22
7:2 عصر

داستان اش نذری

بدست نازی | admin در دسته

. دیدم پیرزنی داره آش درست میکنه

سوال کردم :
مادر...آش چی می پزی؟

گفت:
آش پشت پا ...

گفتم :
کسی قصد سفر داره؟

گفت:حسین (ع) امشب از مدینه به سمت مکه راه می افته??

گفتم:
چرا تو؟

گفت: آخه حسین (ع) مادر نداره...

امروز میخوایم تا آخر شب حداقل 2 میلیون نفر به امام حسین سلام بدن ...

خودم شروع میکنم:

السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً"
ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم
اَلسلامُ عَلی الحُسین و َعَلی علی بن الحُسین و َعَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین.

به اندازه ارادتت ارسال کن
اصلا هم خبر خوش و اینا قرار نیس بهت برسه

فرارسیدن شهادت مظلومانه سالارشهیدان اقامون ابا عبدالله حسین ویاران وفادارشان را به همهی شیعیان ودوست دارا اهل بیت تسلیت میگوییم

التماس دعا