سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/1
12:13 صبح

خیانت یاعشق

بدست نازی | admin در دسته

یه روز یه دختره یه پسره را تو خیابون میبینه و عاشقش میشه به هر دری میزنه که با


پسره دوست میشه پسره اولش عشقشو باور نمیکنه ولی بعدها پسره هم دل میده


به دختره خلاصه سالها میگذره و این دو با هم بزرگ میشند پسره یه روز به دختره


میگه اگه من مردم چیکار میکنی دختره اشک تو چشماش جمع میشه و با مکث زیاد


میگه خدا نکنه منم میمیرم بعد دختره میگه اگه من مردم تو چیکار میکنی پسره


جواب نمیده ! خلاصه میگذره پسره یه فکری به سرش میزنه و با کمک دوستان و


خانواده صحنه سازی مرگ پسره را میکنند خلاصه پسره را خاک میکنند و بعد همه


که از سر خاکش رفتند دختره با یه شاخه روز قرمز میاد میندازه و میره پسره پشت


درخت داشته نگاهش میکرده بعد چند روز خبر میرسه که دختره با یه پسر دیگه


دوست شده پسره دلش میشکنه وغمگین بوده که دست زمونه میخوره و دختره


میمیره خاکش میکنند و بعد از اینکه همه رفتند پسره با یه دسته رز سفید میاد سر


مزارش و میگه یادته گفتی اگه من بمیرم تو چیکار میکنی؟ و من چیزی جوابت ندادم


حالاوقت جوابه این کارو میکنم این رزای سفیدو با خون خودم قرمز میکنم منم کنارت 


میمیرم