با هرمنطقی مه می اندیشم، دوست ندارم ازدواج کنم... دوست ندارم وارد رابطه ای شوم .. بااین حال شبیهِ روانیها گاهی مینالم از تنهائی..یکوقتها یک عاشقی دوجانبه میخواهم!!!! نمیدانم چه مرگم هست.. صرفا بخاطر همین چندماه نیستها، همیشه همینطور بوده ام . و باز هم ذهنم فقط بریک چیز شک میبرد ؛ احتمالا من مشکلِ جنسی دارم و تمایل جنسی ندارم!
ولی خیلی جالبه وقتی خودت میگی حالت خیلی خوبه هم دنیا میگن نه حالت بده
ولی حالت بده همه دنیا میگن حالت خوبه
حافظ گل پسر حالم خیلی خوبه و تو اینده نه چندان دور بهتر هم میشه....................