آیینه صبح
(رهی معیری)
محمد حسن رهی معیری در سال1288هجری شمسی در تهران متولدشد.رهی از همان آغاز
کودکی در شعر و نقاشی و موسیقی استعدادی شگفت انگیز داشت. و از13سالگی به شاعری
پرداخت.ترانه های شور انگیز رهی نیزاز50سال پیش تاکنون دوستداران شعر و موسیقی را سرمست کرده است.از معروف ترین ترانه های رهی،می توان به:نوای نی ،کاروان،من از روز ازل،دیدی که رسوا شد دلم و.... اشاره کرد.
رهی شاعری آزاده و بلند نظر است که لطف طبع و ظرافت خلق و صفای باطن و آراستگی
ظاهر رایکجا جمع کرده و قناعت ومناعت راپیشه خود ساخته است.با گشاده رویی بر چهره
زندگی لبخند می زند و می سراید:
برخاطر ماگرد ملالی ننشیند
آیینه صبحیم و غباری نپذیریم
ماچشمه نوریم بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم،نمردیم و نمیریم
سرانجام رهی در ساعت3/30دقیقه بامدادجمعه24آبان1347بر اثرابتلا به بیماری سرطان
درگذشت.درچهل وسومین سالگرد خاموشی رهی،غزلی راتقدیم صاحبدلان شعر و ادب می کنم.
.......................................................................................
اشکم،ولی به پای عزیزان چکیده ام
خارم،ولی به سایه گل آرمیده ام
با یاد رنگ وبوی تو،ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام
چون خاک،در هوای تو از پا فتاده ام
چون اشک،درقفای تو با سر دویده ام
من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
از جام عافیت،می نابی نخورده ام
وز شاخ آرزو،گل عیشی نچیده ام
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
اس سرو پای بسته،به آزادگی مناز
آزاده من،که از همه عالم بریده ام
گر می گریزم از نظر مردمان رهی
عیبم مکن،که آهوی مردم ندیده ام
-----------------------------------------------------
منابع:
1)آیینه صبح(نقد و نظری بر شعر معاصر ایران)
2)سایه عمر رهی
3)آزاده رهی
----------------------------------------------------ادامه دارد