حرفها دارم امّا ... بزنم یا نزنم؟
با توام ، با تو ! خدا را ! بزنم یا نزنم؟
هم? حرف دلم با تو همین است که « دوست »
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل امّا
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:
دست بر میو? حوّا بزنم یا نزنم؟
به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنّا بزنم یا نزنم؟
دست بر دست همه عمر درین تردیدم:
بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟