سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/6/30
11:50 صبح

نامه ای از من اگر سویت نمی آید نرنج هر چه را من می نویسم اش

بدست نازی | admin در دسته


نامه ای از من اگر سویت نمی آید   نرنج  هر چه را من می نویسم   اشک پاکش می کند


92/6/30
11:22 صبح

جنگل جانم را به آتش میکشانی با چشمهایت وقتی که چشمانت را می بند

بدست نازی | admin در دسته


جنگل جانم را به آتش میکشانی با چشمهایت  وقتی که چشمانت را می بندی و باز بر من خیره میشوی  خاکستر میشود تمام دلواپسی هایم


92/6/30
11:21 صبح

من که نباشم دنیا یک “من”کم دارد تو که نباشی من یک “دنیا” کم دار

بدست نازی | admin در دسته


من که نباشم دنیا یک “من”کم دارد  تو که نباشی من یک “دنیا” کم دارم . . .


92/6/28
3:2 عصر

ارزش نجات زندگی

بدست نازی | admin در دسته


روزی مرد میانسالی که کنار استخر ایستاده بود،زندگی خود رابه خطر انداخت تا جوانی راکه درآب افتاده بود و دست و پا میزد ،نجات دهد.
جوان هنگامی که حالش جاآمد،نفس عمیقی کشیدو گفت: دستتون درد نکنه که زندگیمو نجات دادید.
مرد نگاهی به چشم های او انداخت و گفت: قابلی نداره جوون! فقط توی زندگی ثابت کن که زندگیت ارزش نجات یافتن داشت.


<      1   2   3   4   5   >>   >