سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/2/1
1:47 صبح

خاستگاه و اندیشه زرتشت

بدست نازی | admin در دسته

خاستگاه و اندیشه زرتشت<\/h2>

از این پیامبر ایرانی‌ در یشت‌های‌ کهن‌ سخن‌ میآید که‌ در (اَریّانَ و یَوچَه‌) در ساحل‌ رود (دائیتی) در سرزمین‌ قبایل‌ ایرانی‌ متولد گردید در (زامیادیشت‌) زیستگاه‌ زرتشت‌ را در ناحیه‌ ئی‌ میداند که‌ در آن‌ دریاچه‌ (کوسَویّ) است‌ که‌ مطابقتی‌ با دریاچه‌ هامون‌ دارد. بهر تقدیر ناحیه‌ (اَریانَّ و یوچَه‌) گاه‌ خوارزم‌ پنداشته‌ می‌شود و گاه‌ آنرا آذربایجان‌ و بعضاً بدلیل‌ مراسمی‌ مذهبی‌ که‌ در ستایش‌ (اَرُدویسورااناهیتا) می‌شود آنرا در سیستان‌ ذکر کرده‌اند. امروز بر این‌ باوریم‌ که‌ گاهان اثری‌ قبل‌ از زرتشت‌ پیامبر محسوب‌ می‌شود تاریخ‌ موجودیت‌ زرتشت‌ را نمی‌توان‌ بطور قطع‌ مشخص‌ نمود که‌ احتمالاً قدمت‌ آن‌ از 1400 سال‌ قبل‌ از میلاد تا 630 سال‌ ق م‌ میدانند. زرتشت‌ از سرزمینی‌ کهنی‌ برخواست‌ که‌ مردمانش‌ آریایی‌یانی‌ بودند که‌ به‌ پرستش‌ چهار رب‌ النوع‌ مشهور بودند 1 میترا یا (میتَر) 2 ورونایا(وَرُون‌) و ایندرا (آندرا) و ناسیته‌ یا (ناستی‌) که‌ استنباط‌ است‌ آنها نمایندگان‌ دو خدای‌ آریائی‌ (اَسورا) یا اهورا و دئوها (دیوان‌) بودند. قبایل‌ ایرانیان‌ قدیم‌ را قبایل‌ (مادای‌) یا ماد و نیز از قبایل‌ پارسوآ یا پاراسیکا میدانند. لذا منشأ خدایان‌ (کاثاها) همان‌ سُوریّ (اسورا) دارگونه (رب‌ النوع‌) آریائی‌ خورشید است‌ بنابر آن‌ (سوُرّی‌) - SURYA - مورد پرستش‌ جنگجویان‌ آریائی‌ بود که‌ هیجده‌ قرن‌ قبل‌ از میلاد آثار آن‌ بجا مانده‌ است‌. سورا خدای‌ آریائیان‌ یا سور که‌ در اوستا (هوْرَ) HVER نام‌ برده‌ شده‌ است‌ در سده چهارده‌ پیش از میلاد در آثار نوشتاری‌ میتانی‌، خدایان‌ آریائی‌ قدیم‌ ودائی‌ یعنی‌ ورونا و میترا و اندرا و ناسیته‌ را می‌بینیم‌ در کاثاها از اَهُورَ به‌ مفهوم‌ خردمند (مزداه‌) MAZDAH و یا مزداه‌ اهور برمی‌خوریم‌ و از (دَیؤَ) DAVA به‌ معنای‌ خدای‌ اهریمن‌. تباین‌ این‌ دو را در ادوار هند و ایرانی‌ قبلاً شرح‌ دادیم‌ که‌ چگونه‌ بر مفاهیم‌ متضاد برای‌ دو قوم‌ هند و ایرانی‌ تبدیل‌ گردید. (سپَنتَامَینیو) نماد اهورائی‌ گوهر پاک‌ نیکوئی‌ و خیر و نور مقدسی‌ پارسیان‌ بود و (انگْرمینیو) نماد اهریمن‌ و شر و ویرانگراست‌ که‌ هر دو جنبه‌ آفرینندگی‌ دارند یکی‌ سازندگی‌ دیگری‌ ویرانگری‌. در نظرگاههای‌ زرتشتیان‌ ابدیت‌ تعاقب‌ بُعد مادی‌ آفرینش‌ است‌. در فلسفه‌ زرتشت‌ (اَشا) قانون‌ طبیعی‌ و قانون‌ الهی‌ و ازلی‌ و ابدی‌ است‌ (اشا) قانون‌ راستی‌ و درستی‌ و داد است‌ هر فعلیتی‌ و هر کنشی‌ چنانچه‌ با قانون‌ (اَشا) همخوانی‌ و سازگار نباشد و راستی‌ و درستی‌ آن‌ بر عدالت‌ و دادخواهی‌ نیانجامد از قانون‌ (اَشا) خارج‌ است‌ (اَشا) درون‌ پویائی‌ و برون‌ پویائی‌ تکامل‌ را به‌ جهان‌ عرضه‌ میدارد. گفتار نیک‌ و پندار نیک‌ و کردار نیک‌ سه‌ اصل‌ اهورائی‌ است‌ که‌ در تارپود قوانین‌ زیستن‌ بشریت‌ ارمغانی‌ جز جاودنگی‌ ندارد. زرتشت‌ آزادی‌ و اختیار را گزینشی‌ برای‌ مردم‌ میداند. بهره‌ کار هر کس‌ همانست‌ که‌ انجام‌ می‌دهد جبری‌ برای‌ اشخاص‌ نیست‌ نیکی‌ اشخاص‌ جز بهره‌ئی‌ از نیکوئی‌ و شر اشخاص‌ جز شری‌ برای‌ وی‌ نخواهد بود. داد اهورائی‌ خدشه‌ناپذیر است‌ و نیکی‌ و شرارت‌ اصالت‌ دارند. زردشت یازردهشت دین رسمی ایران در زمان ساسانیان بوده است در640 ق.م در ارمیه متولدشد مردی حکیم ودانشمندی بزرگ بود کتابی بنام اوستا نوشت که شامل اًداب و رسوم اجتماعی و علوم و طب و نجوم بود در این کتاب خدای نیکی ها«اهورامزدا» با اهریمن در جدال است. نژاد اصلی زرتشتیان نژاد اصلی زرتشتیان، ایرانی است که مشتق از آریان می باشد. کلمه "آریان" اسم جمع است، یعنی آریه ها و اصولا" کلمه آریه به زبان سانسکریت و اوستا به معنی "پاک و نجیب" است و "آریان" که جمع آن است به معنی "نجبا" می شود. قوم آریان یکی از قدیمی ترین اقوام پنج گانه عالم است که هنوز ابتدای تاریخ آنها به طوری که باید معلوم نگردیده است. بعدها این قوم به دو شاخه منشعب شدند. در آن زمان هندوستان (سیت سندو) می گفتند که به زبان سانسکریت به معنی «هفت رود» می باشد. چنانچه« پنجاب» به واسطه داشتن پنج رودخانه دارای چنین نامی شده است. کم کم به مرور زمان (سیت سندو) را سندوستان ( و هندوستان) گفتند یعنی جای و محل رود. لفظ سند در سانسکریت برابر است با تفظ هندو در اوستا و فارسی چه که حرف (سین) در سانسکریت بجای حرف (ها) در اوستا و زند و فارسی است چنانکه واژه (دس) در سانسکریت به معنی (ده) در فارسی و (دسه) در زبان اوستا است. اسورا در زبان سانسکریت مانند اهورا در اوستا می باشد و به همین قیاس اغلب لغات دیگر. هندوهای آریایی سن سینی را که در آنجا اقامت گزیدند آریا ورطه نامیدند. یعنی مسکن و میهن نجبا، و به سرور ایام تمام هندوستان را گرفتند. اگر چه هندوها هنوز در میان خود تمام هندوستان را آریا ورته و خویش را آریان می نامند، ولی به مناسبت اقامت در هندوستان نام هندوئی بر آنها اطلاق می شود و راهنمایان انها به جانب (براهما) که در سانسکریت به معنی مرکز کل و عبارت از خدا می باشد، منوها ( منوها : راهنمایان و پیمبران آیین برهمایی ) یعنی روشن ضمیران بوده اند که بعدها از میان آنان ظهور می کرده اند. از ظهور منوها چهار کتاب مذهبی که دارای علوم روحانی و جسمانی است بجا مانده و آنها را روی هم چهار وید می خوانند بدین ترتیب : (1) ریگ ودا Rig veda 2) یجور ودا Yajur veda (3 سامه ودا Sama veda 4) اترو ودا Atharva veda بغیر از چهار ودا کتاب دیگری هم دارند بنام « ودانگ» Vedang که بعدا" نوشته شده است. ودانگ و چهار ودا تماما" به زبان سانسکریت خالصی است. اصلا" ودا به معنی دانش است. واژه سانسکریت هم از دو لفظ ترکیب یافته است. نخست (سانس) به معنی کامل و (کریت) به معنی مخلوق و آفریده شده و روی هم معنی جامع ان آفریده شده کامل می باشد. سانسکریت هم دو قسم است. سانسکریت خالص اصلی که مشابه گاتها یعنی سرودهای خود زرتشت است و آنرا سانسکریت علمی می نامند. قسم دیگر سانسکریت مخلوط است که انرا سانسکریت تاتاری هم می گویند و به زبان لاتین و یونانی شباهت دارد. دسته دوم از آریاها در وسعت خاکی مابین رود (آمودریا) و (سردریا) به سمت شمال و مغرب جبال (بلورتا) وشمال کوهستان (پاسیر)مقیم شدند. در ابتدای اقامت نام خود را بر ان مرز و بوم گذاشته ان را آریانه خواندند یعنی محل و مسکن آریاها و به مرور ایام که وسعت تصرفات آنها به طرف مغرب روز افزون شد تغییرات در لهجه پیدا کرده و عاقبت موسوم به ایران گردید. و به همین نام باقی ماند. لفظی که در اوستا برای این سرزمین استعمال شده « ائیر ینه وئجه » می باشد که اکنون ایران ویج یا ایران ویژ یا اریاویج گویند. نقل از وحید چمن آرا

نقل از وحید چمن آرا


85/2/1
1:43 صبح

تبار وخانواده زرتشت

بدست نازی | admin در دسته

نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود. پدر زردشت پروشاسپه ( دارندهء است پیر ) و مادرش دوغدو و جد پدریش ( پیترگتراسپه ) نام داشت. زردشت چهار برادر داشت. او سه بار ازدواج نموده بود و زن سومین او که در بخدی ( بلخ ) به عقد او درآمده بود، دختر ( فره شه و شتره ) برادر جاماسپ ( وزیر گشتاسپ .اسب تیز رو) بنام ( هودوی ) بود. زردشت سه پسر و سه دختر داشت که هر یک وظایفی بس عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او روحانی، پسر دوم جنگجو و پسر سوم شبان بوده است. زمان زندگانی زردشت به یقین معلوم نیست ولی به موجب روایات کتب زردشتی وی در حدود سال 660 ق. م بدنیا آمده، در سن 23 سالگی منزوی شده و در سن سی سالگی ( 630 ) مدعی رهنمایی گردیده و در سن 77 سالگی هنگام هجوم ارچاسپ تورانی در آتشکدهء بلخ بدست توربراتور (براترکرش) تورانی کشته شده است. اما محققان در مورد تاریخ تولد او متفق رای نبوده، برخی تولد او را در حدود 588 ق. م گفته اند. زادگاه و نسب زرتشت ن کیش با مزه پی یش از همه رهنمون فرموده اشوزرتشت اسپنتان است که در شهر (ری ) ، تولد یافت. ری در اوستا (رغه) و در پهلوی (رگا) می باشد. شرح خانواده و نیاکان ان و خشور پاک مفصل آیینه آیین مزده یسنی نوشته شده است. (اسم پدرش پوروشب، مادرش دغرو بوده. سلسله نسبت پیامبر در پشت چهل و پنجم به کیومرث می رسد که بنیاد گذار خاندان پشیداریان بوده است.) لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده است صفت یا عنوان پیغمبر می باشد. هر یک از نوع بشر باید به ان صفت آراسته باشند و بدون تحصیل این صفت پاک نتوان مقامات عالی دیگر را بدست آورد. زیرا چون روح و جسم پاک شود دیگر آلایشی که مانع ترقی انسان به مراتب عالیه باشد وجود نخواهد داشت و ظلمتی که عائق و مانع بینایی و تشخیص واقعی است با نور تقدیس جسم و روح که عین اعتدال است تباه و ناپدید خواهد شد.به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت از سلسله (مه آبادیان ) بوده که لفظ مه آبادیان جمع مرکب از دو لفظ است. اول «مه» به معنی بزرگ ، دوم «بود» به معنی روشن ضمیر. اصلا" مها بودیان یعنی روشن ضمیران بزرگ و به مرور زمان واو «بود» به الف تبدیل گردید و مهابادیان یا مه آبادیان شده است و اگر به اصطلاح امروزه هم مه آبادیان بگیریم به معنی آبادی بخشندگان بزرگ می شود. بود که به معنی روشن ضمیر باشد در اوستا سوشیانس یا سیوشانس می باشد که به معنی سودرتان بزرگ است و این لفظ برای وخشو دان و روشن ضمیرانی اطلاق شده که در سلسله مه آبادیان باشند نه از سلسله های دیگر و از سلسله مه ابادیان سوشیانسهای متعددی ظهور نموده اند تا آنکه اشوزرتشت کامل ترین سوشیانس پدیدار شده، آیین یکتاپرستی را تکمیل و در ان سلسله ختم کرده است. سلسله مه آبادیان پیوسته ناظر به ترقیات نوع بشر بوده و هر یک به مقام قدرت روشن ضمیری خود در پاک داشتن این جهان از ناپاکان سعی بلیغ نموده اند چنانکه فریدون پسر ابتین که از نیاکان اشوزرتشت است با توجهی روحانی ریشه ضالمان ضحاکی را برانداخت. نسبت زرتشت در پشت پانزدهم به منوچهر می رسد. منوچهر هم از نواده های ایرج پسر فریدون است بنابراین نسبت اشوزرتشت به فریدون می رسد.

نقل از وحید چمن آرا


85/2/1
1:42 صبح

معنی زرتشت

بدست نازی | admin در دسته

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد.

 

زَرتُشت، زردشت،زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی‌گری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانسته‌اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسب‌شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن 77 سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یکی از تورانیان به نام توربراتور کشته شد


85/2/1
1:18 صبح

بدست نازی | admin در دسته


85/1/28
5:6 عصر

ایران در چهار کهکشان ارتباطی منتشر شد

بدست نازی | admin در دسته

  کتاب جدید مهدی محسنیان راد با عنوان «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» در سه جلد و حدود 2000 صفحه توسط انتشارات سروش منتشر شد.

<      1   2   3   4   5      >