سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/18
5:34 عصر

وصیتنامه حضرت علی (ع)

بدست نازی | admin در دسته

 
                                        13.jpg       
وصیتنامه امیرمؤمنان(ع) و آخرین سفارش‌ها به شیعیانش ابوالفرج در آ«مقاتل‌الطالبیینآ» روایت کرده که پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطبای کوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها، هیچ یک در معالجه زخم و جراحی استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخم‌ها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانی بود که در زمان ابوبکر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر و در کوفه ساکن شده بود. این طبیب همین که زخم سر آن حضرت را دید، دستور داد شُش گوسفندی را بیاورند و از میان آن رگی را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندکی بیرون آورد و آن را مشاهده کرد. سپس رو بدان حضرت کرده، گفت: آ«ای امیر مؤمنان، هر وصیتی داری، بکن که ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سر رسیده و معالجه سودی ندارد.آ» در این وقت بود که امیر المؤمنین کاغذ و قلم و دواتی طلبید و شروع به وصیت کرد. وصیتنامه حضرت علی (ع) را در کتاب‌های حدیث به اجمال و تفصیل و به طور گوناگون نقل کرده‏اند که یکی را ابوالفرج نقل کرده و در کافی مرحوم کلینی هم نظیر همین وصیت را که ابوالفرج روایت کرده، نقل می‏کند و در نهج البلاغه نیز (در زیر نامه شماره 47) اجمالی از این وصیت آمده و خلاصه‏ای از آن در کشف‌الغمه و روایات دیگر آمده که همه آنها را مجلسی(ره) در بحارالانوار نقل کرده و ما همان روایت ابوالفرج را که نسبتاً جامعتر از دیگران است، نقل می‌کنیم. بسم‏الله الرحمن الرحیم این وصیتنامه‏ای است که امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب بدان وصیت می‏کند: گواهی می‏دهد که معبودی جز خدا نیست که یگانه است و شریک ندارد و نیز گواهی دهد که محمد(ص) بنده و رسول اوست، که خداوند او را به راهنمایی و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش کند، هرچند مشرکان آن را ناخوش دارند. درود و برکات خدا بر او باد! آ«همانا نماز و پرستش و زندگی و مرگ من از آن خداوندی است که پروردگار جهان است و شریکی برای او نیست و بدان مأمور گشته‏ام و منم از نخستین مسلمانانآ».1 ای حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر کسی‏ که این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندی که پروردگار شماست، سفارش می‏کنم و باید نمیرید جز اینکه مسلمان باشید و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، زیرا به راستی من از رسول خدا(ص) شنیدم که می‏فرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین می‏برد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلی العظیم [نیرویی جز به وسیله خدای بزرگ نیست]. به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند کنید، صله رحم کنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند. الله الله فی الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس برای دهن‌هاشان به سبب سنگدلی‏تان نوبت قرار ندهید (که گاهی سیر و گاهی گرسنه نگاهشان دارید). الله الله فی جیرانکم، فانهم وصیه نبیکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش کرده و پیوسته درباره آنان توصیه می‏فرمود، به اندازه‏ای که ما گمان کردیم برای همسایگان از همسایه خود ارث قرار می‏دهد و حرمت آنان به اندازه‌ای است که سهمی در مالشان برای همسایه تعیین کرده! الله الله فی القرآن، فلایسبقکم الی العمل به احد غیرکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا کسی به عمل‏کردن بدان بر شما سبقت جوید. الله الله فی الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز، زیرا که نماز ستون دین شماست. الله الله فی بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه کعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالی‏ بماند، که اگر رها شد، مهلت داده نمی‌شوید و به عذاب دچار می‏‌شوید و اگر از شما خالی ماند، کیفر خداوند فرصت زندگی به شما نمی‏دهد. الله الله فی الزکاه فانها تطفی غضب ربکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زکات اموال خود که زکات خشم پروردگار را فرو نشاند. الله الله فی شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان، زیرا که آن برای شما چون سپری است از آتش دوزخ. الله الله فی الفقراء والمساکین فشارکوهم فی معاشکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگی خود شریک سازید و از خوراک و لباس خود به آنها نیز بدهید. الله الله فی الجهاد باموالکم وانفسکم والسنتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیکار کردن در راه خدا به مالها و جان‌ها و زبان‌های خویش. الله الله فی ذریه نبیکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمی واقع شود. الله الله فی اصحاب نبیکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده. الله الله فی النساء و فیما ملکت ایمانکم...: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و کنیزان، زیرا که آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود که فرمود: آ«من شما را درباره دو دسته ناتوان که زیردست شما هستند، سفارش می‏کنمآ».2 آنگاه فرمود: الصلاه الصلاه، لا تخافوا فی الله لومه لائم...: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر کس به شما ستم کند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را کفایت فرماید. با مردم به نیکی سخن بگویید، همان گونه که خدا فرمود. امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد. بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنی و بخشش و نیکویی درباره یکدیگر و زنهار از جدایی و تفرقه و پراکندگی و روی‏ گردانیدن از هم و در نیکوکاری، یار و مددکار یکدیگر باشید و بر گناه و ستمکاری کمک مباشید که شکنجه و عذاب خدا بسیار سخت است. خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع می‏کنم و شما را به خدا می‏سپارم و سلام و رحمتش را بر شما می‏خوانم. *** *** *** در کافی آمده است که پس از پایان وصیت پیوسته می‏گفت: آ«لااله‏الااللهآ» تا وقتی که روح مقدس آن حضرت به ملکوت اعلی پیوست. در نهج البلاغه است که در پایان وصیت، امام(ع) فرزندان خود را مخاطب ساخته بدانها فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب، نیابم (و نبینم) شما را که در خون مسلمانان فرو روید (و دست به کشتار مردم زنید) به بهانه این که بگویید: آ«امیرالمؤمنین کشته شدهآ» (و هر کاری بخواهید، به این بهانه انجام دهید) و بدانید که در برابر من، جز کشنده من کسی نباید کشته شود. بنگرید چون من از ضربت او از دنیا رفتم، یک ضربت به او بزنید و او را مثله مکنید که من از رسول خدا(ص) شنیدم که می‏فرمود: آ«از مثله کردن بپرهیزید، هرچند به سگ گزنده و هار باشد!آ» ----------------------------------------- پی‌نویس: 1. این بخش از آیه‏های 163 ج 162، سوره انعام اقتباس شده است. 2. ابن ابی الحدید در شرح نهج‏البلاغه گوید: مقصود از دو دسته ناتوان حیوان ناطق (یعنی انسان) و حیوان صامت، (یعنی بهایم) است. منبع: روزنامه اطلاعات نگارنده: آیت ‏الله سیدهاشم رسولی محلاتی